درس خصوصی غذای روح: جلسه شانزدهم
مهر ۱۱, ۱۳۸۱درس خصوصی غذای روح: جلسه هجدهم
مهر ۱۱, ۱۳۸۱
جلسه هفدهم:
موضوع اصلی: روح و غذای روح
موضوع فرعی ۱: تزکیه نفس موقت و دائم - مهمانی عام و خاص پروردگار
تاریخ:
۲۵ رجب ۱۴۲۳ هجری قمری
۱۱ مهر ۱۳۸۱ هجری شمسی
2002/10/03 میلادی
فهرست موضوعات:
۱- تزکیه نفس موقت و تزکیه نفس دائمی
۲- هر ده روز ماه رجب و شعبان برای مرور یک مرحله تزکیه نفس
۳- مهمانی عام و خاص پروردگار
۴- معیار در شخصیت و احترام افراد در نزد مردم و خدای تعالی
۵- مهمان های خاص و عام پروردگار
۶- در ماه رجب و شعبان موقتا از اولیاء خدا شوید
۷- سوال و درخواست باید از خدای واقعی باشد
۸- پاک کردن خود برای ورود به مهمانی خاص و جمع اولیاء خدا
۹- مراحل تزکیه نفس و اخلاص و خلوص خود را محکم و تثبیت کنید
۱۰- افاضه خاص پروردگار در ایام الله
۱۱- لذتهای معنوی اولیاء خدا
۱۲- کوشش در انس با خدا
۱۳- ذکر مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام
گزارش کوتاه این درس:
حضرت استاد در این جلسه درباره تزکیه نفس موقت و دائم مطالبی را بیان کردند .فرمودند در زمانهای خاصی که مهمانی خدا می باشد و باید انسان با پاکی وارد این مهمانی شود تا در جمع اولیاء خدا او را راه بدهند واز لذتهای معنوی و برکات آن مهمانی برخوردار شود باید موقتا روحش را پاک کند و مراحل را در خودش ایجاد نماید مثلا برای ضیافه الله ماه مبارک رمضان می تواند دوماه رجب و شعبان را ده روز ، ده روز تقسیم کند و هر دهه روی یک مرحله از توبه تا عبودیت کار کند تا در ماه مبارک رمضان با خدا انس بگیرد و از طریق همین دعاها و توجهات و فیوضات ماه رجب و شعبان می تواند موقتا خودش را پاک کند ولی باید با عنایت پروردگار یا محکم کردن هر مرحله به مدت یکسال در روحش بطور دائمی روحش را پاک کند تا بتواند از اولیاء خدا شود و از دعاها و مناجات با خدا لذت ببرد و دائما با خدا مانوس شود و با ذکر مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام مجلس خاتمه پیدا کرد.
متن کامل درس هفدهم غذای روح
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
« الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی بقیةالله روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین»
۱- تزکیهی نفس موقت و تزکیهی نفس دائمی
روز شهادت حضرت امام موسی بن جعفر است، به همهی شما تسلیت عرض میکنم، امیدوارم که زیر سایهی حضرت بقیةالله ارواحنا فداه همه محفوظ از جمیع آفات و عاهات و بلیّات باشید. چند روز دیگری از ماه رجب بیشتر باقی نیست و بعد، ماه شعبان پیش میآید و بعد هم ماه رمضان، این یکیدو سه ماه، خیلی برای تزکیهی نفس و پاک شدن روح از جمیع امراض روحی، مناسب است.
تزکیهی نفس و معالجهی امراض روحی، به دو بخش تقسیم میشود: یکی درازمدت است، یکی هم موقّت است. همانطوری که ایمان مستقرّ و مستودع داریم؛ گاهی میشود که انسان ایمان دارد ولی گاهی هم ندارد؛ تا یک حدی هم، اختیارش در دست خود انسان است؛ گاهی به غفلتهای مختلف مبتلا میشود یا به هرصورت برای او پیش میآید و یا اینکه طبیعی، اینطوری میشود، چون صفات رذیله دارد؛ صفات رذیله وقتی ظهور کرد، ایمان فرار میکند.
همین طور تزکیهی نفس هم به دو بخش تقسیم میشود: یکی موقت است، شما میتوانید در ماه رجب و شعبان برای ضیافةالله مثلاً یک تزکیهی نفس کاملی، ولی موقت انجام بدهید، بهخاطر اینکه بر ضیافةالله وارد میشوید، چون این برای بعضی از دوستان یک شبههای بود که ما گاهی میگفتیم روح خود را پاک کنید و این مسائل؛ آنها فکر میکردند وقتی گفتیم خودتان را پاک کنید، دیگر پاک میشوند و دیگر به تزکیهی نفس نیازی نیست! نه، این طور نیست، موقت داریم و مستدام. در موقت آن میشود با یکی دو ماه، تمام مراحل تزکیهی نفس را انجام داد بلکه گاهی میشود با چند دقیقه، چند لحظه، چند ثانیه؛ انسان خودش را موقتاً پاک کند و گاهی میشود که نه؛ این کافی نیست، به قول معروف: حافظهای که با کُندر بیاید با ماست هم میرود! با یک مثلاً توجه، توسل، یک شب بیدار ماندن؛ یک شباحیاء تا صبح بیدار بودن؛ ممکناست انسان صددرصد هم پاک بشود اما با یک غفلت از بین میرود. اینکه گاهی میبینید هر مرحلهی تزکیهی نفس؛ یک سال طول میکشد این برای ایناست که میخکوب بشود، خوب محکم بشود، طوری بشود که دیگر، با هر چیزی از بین نرود. این، یک برنامهی درازمدتی که همینطور که مشغول هستید بلکه گاهی میشود، بیشتر از این هم باید انسان، کار بکند، اما یک برنامهی تزکیهی نفس موقت هم هست؛ به این هم باید توجه بشود؛ مثلاً حالا ماهرمضان میخواهد پیش بیاید، در این دو ماه رجب و شعبان، انسان ممکن است واقعاً خود را موقتاً بسازد، مثلاً انسان میخواهد یک مهمانی برود، لباس ندارد، لباس فاخر و مناسبی برای آن جلسهی مهمانی را ندارد، حالا چه کار کند؟ نه پول دارد: مثلاً فرض کنید لباس تهیه بکند و نه هیچ چیز دیگر، میرود از یک نفری که لباس فاخری دارد و از آن لباس دو دست هم دارد موقتاً لباس میگیرد، حالا یا کرایه میکند یا از روی دوستی میگیرد، این لباس موقت است، بعد از تمام شدن مجلس مهمانی باید به او پس داد، برای تزکیهی نفس موقت و تزکیهی نفس دائمی، چنین تصوری بکنید. تزکیهی نفس موقت را البته انسان باید دائماً انجام بدهد، مناسبتهایی در دورهی سال پیش میآید که اگر آنها را انجام ندهد، ممکن است در آن مهمانی، دیگر او را راه ندهند یا اگر او را راه دادند، خیلی با سرزنش و منّت و این مسائل او را راه بدهند.
۲- هر ده روز ماه رجب و شعبان برای مرور یک مرحلهی تزکیهی نفس
در ماه رجب و شعبان، پروردگار متعال، طوری قرار داده است که بههرحال شما یک لباس موقتی هم که شده است، یک لباس تقوای موقتی هم که شده است، حتماً تهیه کنید. دعاهایی که در این دو ماه هست، دستوراتی که در این دو ماه هست، توجهاتی که هست، حتی تا مرحلهی انس با خدا و حتی توکل و تسلیم و رضا، اینها را میتواند انسان در این دو ماه، عرض کردم موقتاً به اندازهای که در ماه رمضان آبرومند باشد و بتواند در ضیافةالله شرکت بکند، برای خود تهیه بکند، راه آن هم، همین خواندن دعاها و عبادتهایی است که در این دو ماه دستور داده شده است و تقسیم کردن این دو ماه لااقل به ده روز، ده روز، برای مراحل میباشد. هیچ اشکالی ندارد که شما پیش خودتان، منظور کنید که ده روز اول ماه رجب، برای توبه باشد؛ ده روز برای استقامت باشد، البته عرض کردم، همهی اینها جنبهی موقت دارد و با تزکیهی نفس کامل، منافات ندارد. بهاینصورت که ده روز در صراط مستقیم خود را بسازید، ده روز اول ماه شعبان در محبت، بخصوص که تولد حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام مظهر عشق و محبت به پروردگار در این ده روز اول ماه شعبان است و در دههی دوم ماه شعبان چون تولّد حضرت بقیةالله ارواحنا فداه هست، کوشش بشود که در جهاد با نفس و عبودیت و اینها باشد و دههی آخر برای اینکه انسان صددرصد پاک بشود که در روایت دارد: انسان اگر در دههی آخر ماه شعبان یا پانزده روز آخر ماه شعبان قرار گرفت؛ این دعا را زیاد بخواند: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»(بحارالأنوار، ج ۹۴، ص ۷۳) معلوم است که در مابقی ماه شعبان حتماً باید انسان یک کاری انجام بدهد که بتواند به ضیافةالله وارد بشود. از اول ماه رمضان دیگر مرحلهی اُنس با پروردگار، عرض کردم، ولو موقت، باید شروع بشود. آنهایی که این مراحل را عمیقاً انجام دادهاند، کار، خیلی برای آنها ساده است، یعنی زحمت رو انداختن به بزرگان و زحمت اینکه بالأخره یک لباس تقوای مناسبی تهیه کردن و اینها را ندارند اما برای آنهایی که: نه، هنوز مراحل آنها تکمیل نشده است؛ چرا؛ باید خود را به این طرف و آن طرف بزنند و کارهایی انجام بدهند و کوشش بکنند که در این دو ماه..
۳- مهمانی عام و خاص پروردگار
که بعضی از اولیاءخدا دو ماه رجب و شعبان را روزه میگرفتند، دو ماه رجب و شعبان را شبها، به عبادت میگذراندند، دو ماه رجب و شعبان را تا میتوانستند، خودشان را از همهی رذایل پاک میکردند، فرق کاری که ما میکنیم با کاری که آنها در این دو ماه میکردند این است که اگر کسی بتواند تزکیهی نفس بکند در دراز مدت و عمیق، دیگر راحت است، همیشه برای ضیافةالله آماده است، همیشه ما مهمان خدا هستیم، حتی به حضرت ولیعصر ارواحنا عرض میکنیم: «نَزيلُكَ حَيْثُ ما اتَّجَهْتْ رِكابي وَضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ البِلادِ» ما هر جایی از بلاد دنیا باشیم، مهمان تو هستیم، در هر جا که مَرکب ما فرود بیاید در کنار تو هستیم و ما همیشه مهمان خدا؛ اصلاً مهمان معنا ندارد! ما مملوک خدا هستیم و رزق ما با ذات مقدس پروردگار است و همیشه مهمان نمایندهی خدا، خلیفهی خدا، حضرت بقیةالله ارواحنا فداه، هستیم.
اما یک مهمانیهای خاصی هست؛ چرا نگفتنهاند ماه شعبان، مهمان خدا هستید؟ ماه شوال، مهمان خدا هستید؟
این یک مهمانی خاص است. ببینید خدای تعالی دو صفت که زیاد هم تذکر داده است: به نام رحمان و رحیم دارد، رحمان و رحیم یک معنا دارد، یعنی مهربان و مهربانی ولی به دوتا لفظ گفته شده است؛ یکی رحمان گفتهاند و یکی رحیم گفتهاند و علت آن این است که خدای تعالی دو تا سفره انداخته است.
یکی عام است، برای همهی مردم هست، حتی شمر و یزید و اینها هم دارند از این سفرهی عام پروردگار که همان معنای رحمانیت است، استفاده میکنند. این رحمانیت همیشه هست، یعنی از حیوانات ذرهبینی گرفته تا پیغمبر اکرم، برای همه این رحمانیت هست، این بخشندگی هست، روزی به همه میدهد، خوب، بد، کوچک، بزرگ، زن، مرد، حیوان، انسان؛ این رحمت عام پروردگار و بخشندگی پروردگار شامل حال همه میشود؛ یعنی اگر شما یک وقتی گفتید ماه رمضان مهمان خدا هستیم، بعد از شما بپرسند چه موقع ما مهمان خدا نیستیم؟! شما بیجواب نمانید: جواب آن این است که یک رحمانیتی پروردگار دارد؛ یک سفرهی عامی دارد؛ همه را راه داده است؛ همه آمدهاند.
یک سفرهی خاصی هم که تحت عنوان رحیمیت است؛ آن را هم دارد. ما با یک کسی، یک جایی مهمانی رفته بودیم برای آن شخص، یک سفرهی خاصی انداخته بودند که خیلی باشکوه بود ولی به بقیه برای مثال، شله، حلیم و این طور چیزها میدادند. مردم میآمدند میخوردند، میرفتند، یک عدهای از شخصیتها... حالا مطابق فکرمیزبان که برای چه کسی شخصیت قائل باشد، برای شخصیتها اتاق خاصی داشتند، اتاقی که اصلاً آن جا شُله و بهاینصورت این حرفها نبود که هر کس بیاید بخورد و برود! نه، حساب داشت، خیلی دقیق، خیلی باشکوه، خیلی با احترام.
۴- معیار در شخصیت و احترام افراد در نزد مردم و خدای تعالی
این جمله را هم عرض کنم؛ از نظر افراد، شخصیتها فرق میکنند. شخصیت یک فردی، به قدرت او است! رئیس فلان اداره است، رئیس فلان قسمت است، رئیس چه هست و اینها. شخصیت یک کسی، به قلدری او است! سابق، در محلههای شهرها، یک افراد قلدری بودند که مردم به اینها خیلی احترام میگذاشتند! به خاطر ترس آنها از این آقا که نصف شب مست میکند و میآید و عربده میکشد! برای خاطرهمین، بعضیها بودند که او را احترام میکردند. یکی هست که مثلاً فرض کنید، برای رئیس جمهور، احترام قائل است، یکی، برای رهبر، احترام قائل است، همینطور هر کسی یک فکری دارد و احترامی، برای یک شخصیتی که برای آن شخصیت، اهمیت دارد، ممکن است برای همان، احترام قائل باشد اما خدای تعالی؛ دیگر معلوم نیست که برای رئیس جمهور و رهبر و بالا و پایین و این و آن احترام خاصی قائل باشد، همانچیزی که خود او در قرآن فرموده است که «عِنْدِ اللَّهِ»(حجرات/۱۳) احترام برای آنها قائل است؛ همان را قائل است دیگر؛ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ» ببینید «عِنْدَ اللَّهِ» یعنی نزد خدا، نزد شما ممکن است که غیر از «أَتْقاكُمْ» باشد. ماها یک انسان باتقواترینی را اگر پیدا کردیم اگر پول داشت او را احترام میکنیم، اگر قدرت داشت او را احترام میکنیم، اما اگر هیچ چیزی نداشت، هیچ کدام از اینها را نداشت، فقط تقوا داشت! نوش جان تو! و تقوای خود را هم باید مخفی نگه بداری! که کسی نبیند! برای خود تو! یا علم احیای نفس خود را داشت؛ این مهم است؛ احیای نفس خود؛ احیای دیگران را؛ احیاء هم این نیست که حالا یک نفر سکته کرده است فوراً انسان یک دارویی به او بمالد و او احیاء بشود، این احیاء؛ احیای موقت است، احیای روح مردم، احیای ابدی مردم، آن زندگی ابدی که مردم دارند، این دو چیز در نزد پروردگار ارزش دارد، یعنی خود خدا در قرآن فرموده است وإلّا ما حق نداشتیم که دربارهی نظر پروردگار، خواست پروردگار اظهارنظر کنیم ولی خود او فرموده است «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»(زمر/۹) و ما هم میدانیم که علم در نزد خاندان عصمت، همان علم حیات ابدی است و علم احیای دیگران است حالا اگر یک قدری بهتر خود را زنده کرده باشد دیگران را هم زنده کند، زندگی ابدی. یکی این است و یکی هم تقوا است، پاکی، تمیزی، اینها است.
۵- مهمانهای خاص و عام پروردگار
در نزد خدا، خدای تعالی، یک مهمانی خاصی دارد که آنهایی که اهل تقوا و اهل علم هستند و در آن مجلس، وارد میشوند میفهمند، اینهایی را که دیدید در هیأت وارد میشوند و شُله میخورند، حلیم میخورند، یکی پای خود را دراز کرده است و دارد میخورد، یکی به آن یکی دارد فحش میدهد و دارد میخورد، (یکی نان جلوی او هست و دارد میخورد، یکی نان نیست و دارد میخورد، همین طور شلوغ در شلوغ! اینها باشند، اینها را خدای تعالی اینطور پذیرفته است، عین حیوانات، یعنی برای ذات مقدس پروردگار فرقی نمیکند از آن جانور ذرهبینی که هست، بعد آن جُعَلی که کثافت را گِرد میکند تا میرسد به یزید و شمر و بقیهی مردم، همه دعوت هستند، همه بیایند بخورند و بروند، جنبهی حیوانی هم دارد؛ صددرصد.
اما یک عده هستند که نه، اینها از نظر خدا «عِنْدَ اللَّهِ» باید إکرام بشوند «أَكْرَمَكُمْ» إکرام باید بشوند از نظر آنها، آنها چه کسانی هستند؟ قدر مسلّم آنها ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام هستند، آنها را نمیشود با رحمانیت تنها از سر باز کرد، نه، آنها شخصیتی هستند؛ خود خدا به آنها شخصیت داده است، مثل یک رئیس جمهوری که به وزیر خود شخصیت داده است، این یک انسان عادی بود ولی حالا این را وزیر خود کرده است. پیغمبر اکرم و ائمهی اطهار هم همین طور هستند، البته ماها ممکن است گاهی بیجهت یک شخصیتی به یک کسی بدهیم اما خدای تعالی روی حساب، روی تقوا، روی علم، روی دانش به یک فردی شخصیت میدهد. از ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام بگذریم در مرحلهی اول انبیا، بعد هم شهدا، بعد هم صالحین و صدیقین هستند، اینها محترم هستند، اینها میتوانند از آن ضیافة¬الله خاص استفاده بکنند «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»(بحار الأنوار، ج ۹۳، ص ۳۵۶) حالا یکی یک طوری است که مثلاً در همان راهرو به او غذا میدهند میخورد و یکی را در اتاق بالا میبرند و سفره و چه و با یک خصوصیت خاصی، با احترام خاصی به او محبت میکنند، هم اسب او را، هم مَرکب او را غذا میدهند و هم خود او را، همه گونه پذیرایی کامل برای او انجام میدهند.
۶- در ماه رجب و شعبان موقتا از اولیاء خدا شوید
اولیاءخدا؛ موقت میتوانند ولیّ خدا بشوند ولی موقت است، مثلاً اول ماه رجب و شعبان انسان کار میکند، همین دعاها خیلی انسانساز است ولی چون روی آن کار نکردهاید موقت است، مثلاً فرض کنید معارف شما مثل آنچه که در دعای حضرت بقیةالله گفته شده است که همان جملهی آن معروف است که «لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ»(بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۳۹۳) یا میفرماید «يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا»(إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۵۸) آنقدر معرفت بالا رفته است که ما امام را معدن رحمت خدا میدانیم و همهی آنچه که به ما میرسد همهی آن از طرف خدا است و منبع و معدن آن ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام هستند، این از نظر اعتقادات است. از نظر اخلاقیات هم که این دعاهایی که در ماه رجب هست، اخلاق به انسان تعلیم میدهد، همین دعای معروف که اکثراً همه هم حفظ هستند: «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ»(بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۳۹۰).
۷- سؤال و درخواست باید از خدای واقعی باشد
که من در روز دوشنبه در جلسهای که خانمها جمع بودند، گفتم: «مَنْ سَأَلَهُ» کسی که سؤال بکند از خدا؛ چون ما غالباً سؤالاتمان از خدا نیست، از خدایی است که در ذهن خود ساختهایم، آن خدایی که ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام معرفی کردند ما از او سؤال نمیکنیم! به اینجهت که ما او را حتی نمیشناسیم، حتی آنقدر از او دور هستیم که نمیدانیم اصلاً چه صفتی دارد، او ساختهی خود ما است! «کُلَّمَا مَيَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فِي أَدَقِّ الْمَعَانِي فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَيْکُمْ»(بحار الأنوار، ج ۶۶، ص ۲۹۳) هرچه را که شما فکر میکنید که خدا است و این طوری آن را تمیز بدهید این مخلوق شما است، به خود شما مردود است، خدای خود شما است، یعنی «مَنْ سَأَلَهُ» نیست «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ» اگر از خدا سؤال بکنید؛ با همان ایمان قوی و با شناختی که علی بن ابیطالب از خدا دارد؛ فوراً خدا میدهد، هرچه هم باشد میدهد، اما «مَنْ سَأَلَهُ» نیست، البته این را توضیح دادم.
۸- پاک کردن خود برای ورود به مهمانی خاص و جمع اولیاءخدا
همین دعاها انسان را خوب، میسازد؛ خیلی عالی میسازد، دعاهایی در همین ماه رجب است که اعتقادات انسان را درست میکند، در ماه شعبان هم همین طور اعتقادات را درست میکند، خود تولدها اعتقادات انسان را درست میکند، انسان را نزدیک میکند، مقرب میکند تا اینکه ماه رمضان میرسد، ماه رمضان هم ممکن است انسان را، البته اگر این شخص سوءاستفاده نکند، انسان خیلی لغزندهای نباشد، خیلی پای او روی پوست خربزه نباشد، خیلی همجالرعاع نباشد شاید او را در آن مهمانی خاص راه بدهند وإلّا اگر نه، موقتاً درست کرده است، میدانند که این انسان پَستی است و رفته است لباس کرایه کرده است که بتواند داخل مجلس برود، این را غالباً، راه نمیدهند، یعنی لذتی که اولیاء خدا از آن مهمانی و از ضیافةالله میبرند این نمیبرد، این موقت است، برای همین جهت هم هست که من زیاد اصرار دارم زودتر تزکیهی نفس خود را دقیق و عمیق و روی عادتی که باید به هر صفتی از صفات بکنید انجام بدهید تا وقتی که دَم در وارد میشوید، بگویند آقا بفرمایید، شما از این طرف؛ همانطوری که در قیامت هم همینطور است «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»(حجر/۴۰)؛ «إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ»(صافات/۴۰) اینها در قیامت هم که وارد میشوند... یک وقت میبینید میگویند آقا برو در صحرا بایست تا نوبت تو بشود، اما گاهی یک کسی وارد میشود که او را میشناسند که این یک فرد شاخصی است، یک شخصیتی است، اینهایی هم که الآن ایستادهاند و حتی معطل هم شدهاند، اینها را کنار میزنند و میگویند آقا شما بیا از این کنار، برای مثال، از خط سبز عبور کن، این طوری میشود. شماها افرادی باشید که از خط سبز، از کنار گمرک، از هرچه میخواهید اسم آن را بگذارید، اینها مثالهایی است که ما مجبور هستیم برای استئناف شما و مأنوس شدن شما به حرف، برای شما عرض کنیم و إلّا کوچکترین گیری داشته باشد، میگویند برو در جمعیت بایست تا ببینیم چه برنامهای خواهی داشت. حالا فعلاً آن چیزی که من میخواهم در عرایض خود عرض کنم و برای شما فعلاً مفید است این است که موقتاً هم که شدهاست، خودتان را در بین مخلَصین بیندازید، لااقل به اندازهی همین ماه رمضان، یک وقت ممکن است خدای تعالی؛ البته این که میگوییم ممکناست، نه این که بعید باشد، ممکن است خدای تعالی ببیند، تو در آن مهمانی خاص آمدهای برای همیشه تو را آن جا نگه دارد، هست، احتمال آن هست، چون از رحمت پروردگار بعید است که یک کسی را موقتاً یک جایی راه بدهند، به او نشان بدهند، نعمتها را ببیند و بعد دیگر او را محروم کنند. در دعاها این مطلب هست، در آن دعای بعد از زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه هست: «مَولايَ قَد تَكَرَّرَ وَقُوفي لِضِيافَتِكَ» میگوید مکرر اتفاق افتاده است که من در ضیافت و مهمانی تو وارد شدهام؛ «فَلا تَحرِمني ما وَعَدتَ المُتَعَرِّضِينَ لِمَسألَتِكَ» ای خدا من را محروم نکن از آنچه که به اولیاء خود وعدهکردهای، به آنها وعده کردی دیگر، آنها را که میبری، ما هم دیدهایم که بردهای، ولو یک شب در ماه رمضان شما بتوانید وارد آن رحمت خاصه بشوید احتمال آن هست که شما را نگه دارند،
۹- مراحل تزکیه نفس و اخلاص و خلوص خود را محکم و تثبیت کنید
بنابراین این کار موقت را هر کس چه مرحلهی او پایین باشد، چه بالا باشد، چه کار کرده باشد، چه جدی باشد و چه غیر جدی، این موقت را، این اخلاص موقت را، این خلوص موقت را به دست میآورد وإلّا همهی ما، برای یک روز ممکن است استقامت کنیم، برای یک جریان استقامت کنیم، همهی ما برای یک مدت کوتاهی صراط مستقیم داشته باشیم، همهی ما با نفس خود برای بعضی وقتها جهاد داشته باشیم، همهی ما در مقابل پروردگار بندگی داشته باشیم، پس ما چه میگوییم؟ ما میگوییم اینها را محکم کنید، مثل همان نقاشی که عرض کردم با مداد روی دیوار خط میکشد و یک نقاشی با مداد میکند ولی بعد باید بیاید آن را تکمیل بکند، یک دست روی آن بکشند پاک میشود، با مدادپاک کن پاک میشود و از بین میرود. تقوا و خلوصی که موقت باشد از بین میرود، همهی زحمات شماها و ما و همه در این است که این جا بیفتد، اگر جا نیفتاد ممکن است خراب بشود. شما یک دری را دارید در پنجرهای میگذارید، دو طرف آن را یک آجر میگذارید، نقداً ایستاده است، مثل این است که اصلاً کار گذاشتید اما تا آن را گچ نکنید، تا آن را محکم نکنید این حتی هر لحظه ممکن است به دیگران صدمه هم بزند و لذا افرادی که موقت مخلِص هستند و بعد دست میکشند از برنامههای کمالات روحی خود یا برای آنها عادی میشود یا مثل پشهای که در فضا باد آن را این طرف و آن طرف میکند هستند علاوهی بر اینکه وجود اینها برای خود اینها هم مفید نیست یک قیافهای از سلامت نفس، یک قیافهای از خلوص پیدا کردند و دارند ممکن است گاهی ضرر هم برای دیگران داشته باشند چون مردم فکر میکنند این همان انسان خالص آن روز است، این همان انسان پاک آن روز است، خود را به او میسپارند یا به او اعتماد میکنند، او هم آن خلوص را از دست داده است، آن وضع را از دست داده است، حالا رشوه میگیرد، حالا دزدی میکند، حالا خیانت میکند، حالا کارهای زشت میکند و آن وقت شما میبینید میگویید ما این را انسان خوبی میدانستیم، بیخود خوب میدانستید، انسان تا مراحل کمالات را محکم طی نکند نمیشود به او اعتماد کرد، تا خود این دیوار خوب محکم نباشد من نمیتوانم به آن تکیه بکنم، نمیشود اصلاً تکیه کرد. اگر دیوار سست باشد، من تکیه کردم؛ آن قسمت بالای آن روی سر من میریزد.
۱۰- افاضه خاص پروردگار در ایام الله
پس دوکار دارید؛ برای ماه رمضان الآن چون در پیش است یک کار و یک کار هم برای ابد، دائمی یا مثلاً حتی برای فرض کنید: عید غدیر، مثلاً ماه ذیحجه؛ عید غدیر است یا عید قربان یا عید فطر یا حتی شب نیمهی شعبان، اینها یک ایامی است که خدای تعالی در قرآن میفرماید ای پیغمبر ایامالله را به یاد مردم بیاور. معنی ایامالله این است که یک افاضهی خاصی خدای تعالی در آن روز به مردم دارد. حالا مردم، چطور مردمی باشند، بتوانند در آن مجلس خاص وارد بشوند یا نتوانند ولی خدا سفرهی خود را انداخته است، ولی ما الآن چون ماه قمری را اصلاً مطرح نمیکنیم از ایامالله هم اطلاع نداریم! اگر خیلی هم بخواهیم ایاماللهی را منظور کنیم ۲۲ بهمن را ایامالله میگوییم! و حالاینکه در برج نباید باشد، اصلاً ایامالله در ماههای قمری است، خدای تعالی در قرآن میفرماید وقتی یک افاضهی خاصی به انسان میرسد، هر وقتی باشد، آن زمان، زمان خدا است، حالا در برج های شمسی باشد و یا در ماههای قمری فرقی نمیکند ولی آن ایاماللهی که خدا در قرآن متذکر میشود همان روزهای حساس مثل شبهای احیا، مثل نیمهی شعبان، مثل تولد حضرت سیدالشهداء، مثل مبعث پیغمبر اکرم، در مرحلهی اول اینها منظور است و خودتان را بسازید، البته این را هم به شما بگویم آن کسی که میخواهد خودش را به کمالات روحی برساند باید اول خود را بسازد، در این مجالس موقت هم شرکت کند، اگر موقت آن نباشد دائمی آن نمیشود. خود را در این مجالس موقت برساند، لااقل اگر در مجلس عمومی که به همه غذا میدهند وارد شد برود پشت درِ آن اتاقی بنشیند که اقلاً بوی آن به بینی او بخورد. غذای خصوصی میدهند اقلاً تا آن پشت در برود، نه اینکه بیاعتنا باشد، بیاهمیت باشد، شکم ما سیر شد و تمام شد، مسأله حل شد، اینها نباشد. پس از این ایام باید کمال استفاده را کرد، شما یک دفعه ماه رمضان مثلاً به عنوان مهمانی خدا، مهمانی خاص خدا در آن اتاق خاص رفتید ولو یک شب، شب احیا، آنجایی که امام زمان صلوات الله علیه نشسته است، آنجایی که اولیاءخدا هستند، شهدا هستند، صدیقین هستند، شما فکر نکنید شهدا که از دنیا رفتند، نه آن لطف الهی که سرازیر میشود به تمام عالم وجود سرازیر میشود. حالا یک شب هم شما وارد شدید، شما توانستید وارد بشوید یا شما را نگه میدارند و میگویند حالا که آمدی باش یا اینکه اقلاً با وضع آن مجلس و شرایط آن مجلس آشنا میشوی. انسان میبیند اینهایی که این جا نشستند چه خصوصیاتی دارند، چطور لباس پوشیدهاند، چطور مرتب هستند، چه وضعی دارند، اقلاً انسان آشنا میشود و إلّا کسی که همیشه دمِ در آمده است، آن جا یک کاسه آش به او دادند، همان جا نشسته است خورده است این هیچوقت نمیفهمد که آن اتاق بالا و آن اتاق پذیرایی خاص چه چیزی هست و چه کسی هست و چه میدهند، اصلاً نمیفهمد و اکثریت مردم متأسفانه همین طور هستند.
۱۱- لذت های معنوی اولیاءخدا
اکثریت مردم نمیدانند که اولیاءخدا که رهبر آنها و بزرگ آنها، ائمهی اطهار علیهم الصلاة و السلام هستند و بعد هم اولیاءخدا هستند چه لذتی میبرند. الآن مجلس مناسب نیست که من عرض کنم، یک نفر با یکی از این لذایذ ظاهری در درجهی أعلا از نظر مُلکی؛ برخورد کرده بود ولی اهل معنا و اهل کمالاتی بود؛ میگفت اصلاً نمیشود با هم مقایسه کرد، واقعاً نمیشود مقایسه کرد. لذتی که اولیاءخدا در وقتی که با خدای تعالی مناجات میکنند، دعا میخوانند، قرآن میخوانند؛ اصلاً هیچی، همین طور نشستهاند، لذتی که در زمان بیکاری خود میبرند مردم دیگر و ماها اصلاً از بهترین لذایذ آن لذت را نمیبریم! یعنی یک سرسوزن لذت نمیبریم. ما نمیدانیم که الآن خدای تعالی... حتی ممکن است یک کسی بگوید اگر همیشه انسان در بهشت باشد حوصلهی او سر میرود، آن برای این است که خیال میکند همان دَم در حیاط کاسهی آش را به او دادند و این خورد، همان جا اصلاً حوصلهی انسان سر میرود یا در طویله فرض کنید بخواهد او را پذیرایی کنند انسان دوست دارد زودتر از طویله بیرون بزند و برود. اصلاً ماها نمیفهمیم که اولیاء خدا چه میکنند که اگر میلیارد میلیارد سال انسان وقت داشته باشد باز میگوید کم است، این قدر لذتبخش است، باز میگوید زود تمام شد. مجالس خیلی پُرنشاطی که گاهی اتفاق میافتد و میروید میبینید ساعت شد یک بعد از نصف شب، میگویید چه زود گذشت صدها برابر، هزاران برابر این را زیاد کنید. میبینید آن شاعر می گوید «سنة الوصال سنة»(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص ۱۵۱) سال وصال یک لحظه است: یک سنه است «و سنة الفراق سنة» یک لحظهی فراق یک سال است و واقعاً این طور است. شاید برای اکثر ماها پیش نیامده باشد آن لحظاتی که انسان به محبوب خود برسد، حالا محبوب او هرچه میخواهد باشد، هر کسی میخواهد باشد، محبوبهای مجازی، مجازی است دیگر، اصلاً ارزشی ندارد. محبوب حقیقی، ذات مقدس پروردگار یک لذتی انسان میبرد که اصلاً انسان نمیتواند آن را وصف کند، حتی خود او نمیتواند دربارهی آن فکر کند، همین طور بیکار نشسته است، نصف شب دارد با خدا حرف میزند یا حرف هم نمیزند، اصلاً خدا را تماشا میکند، خدا را میبیند، خدا را حس میکند، لقاء پروردگار است، این در همان بیکار نشستن... یکی از دوستان چندی قبل به من تلفن زد گفت برای من این طور حالی پیدا شده است، چطور است؟ خوب است یا بد است، نه حال دعا خواندن دارم، نه حال چه، فلان، یعنی نه اینکه آن حال را نخواسته باشد، میگفت این برای من لذتبخشتر است که همین طور بنشینم و به خدا نگاه کنم. شما میگویید: مگر میشود به خدا نگاه کرد؟ با این دو تا چشم نه، ولی خدایی که الآن همهی ذرات عالم را مثل منظومهی شمسی، حتی اتم را دارد میچرخاند، همهی کارها را دارد میکند اصلاً انسان نمیتواند او را نبیند «ما رايت شيئا الا و رأيت اللَّه قبله و بعده»(درخشان پرتوى از اصول كافى، ج ۱، ص ۱۱۵) حضرت امیر صلوات الله علیه میفرماید. انسان به آن جا که میرسد یک حالتی پیدا میکند لذتبخش، سرتا پا لذت است، سرتا پا شیرین است، میگوید چون ذکر دوست میگویم دهانم میشود شیرین، حالا شعر بعدی آن را بلد نیستم ولی: «سراپا قندم خوشا حالم»؛ این طوری میشود. اصلاً دیوانهترین انسانها آن انسانی است که این لذت را احساس کرده باشد، برای همین میگویم موقت آن را بپذیرید، چون وقتی انسان موقت آن را پذیرفت نمیتواند دیگر رها کند، نمیتواند جدا بشود، این لذت را بچشد، این لذت را احساس کند، ولو این لذت را احتمال بدهد و با لذایذ دنیایی سرگرم بشود، یعنی محال است.
۱۲- کوشش در انس با خدا
بنابراین إنشاءالله این کوشش را بکنید، البته همهی شما در راه هستید و یک قدمهای بلندی برداشتید ولی در عین حال کوشش کنید برای ماه رمضان شب اول ماه رمضان در آن اتاق خصوصی کنار امام عصر ارواحنا فداه نشسته باشید، مهمانی خدا را این طوری استقبال کرده باشید و دیگر حالا قرآن میخواهید بخوانید یا میخواهید نخوانید، دعاهای ماه رمضان را میخواهید بخوانید یا میخواهید نخوانید، یعنی نمیتوانید قرآن نخوانید، آزاد هستید، یک ختم قرآن را کسی میخواند که بیرون در نشسته باشد و بخواهد خود را به این وسیله داخل اتاق خاص بکشاند. یک ختم قرآن که سهل است اگر وقت داشته باشید صد ختم قرآن میخوانید، هر شب دعای جوشن کبیر را، دعای ابوحمزهی ثمالی را حتماً میخوانید، این که میگویم بعضی از علما در گذشته در قنوت نماز شب خود دعای ابوحمزهی ثمالی را میخواندند این حرف چیزی نیست، اصلاً میل آنها میکشید، حالت آنها ایجاب میکرد، الآن هم هر کس از دوستان از من میپرسد ما دعاهای ماه رجب و ماه شعبان و اینها را بخوانیم یا نه؟ میگویم اگر خسته نمیشوید بخوانید، اگر حال آن را دارید بخوانید. غذایی جلوی تو گذاشتند اگر اشتهای آن را داری بخور، کسی جلوی تو را نمیگیرد اما اگر بخواهی با زور بخوری، با فشار بخوری، خسته بشوی، چُرت بزنی و بخوانی، نه نخوان، خسته میشوی، خستگی برای انسان ضرر دارد. بعضیها هم هستند که از اول خسته هستند، اصلاً مریض هستند، اشتها که ندارند هیچ، گلوی آنها را غدهی سرطان گرفته است و اصلاً نمیتوانند یک لقمه قورت بدهند، آنها که هیچ، دعا اصلاً نمیتوانند بخوانند، یک نماز واجب خود را میخواهند بخوانند خیلی با فشار و با ناراحتی میخوانند، خسته میشوند، خوشحال میشوند که مسافر هستند و دو رکعت نماز آنها کمتر شده است و از این حرفها، اینها که هیچ، اصلاً باید بگوییم سخت مریض هستند ولی اهل معنا گاهی آنطور... یعنی آنهایی که جزو صدیقین هستند، جزو شهدا، جزو صالحین هستند، جزو انبیا هستند، اینها همیشه با خدا هستند. میبینید حضرت موسی وقتی در کوه طور قرار میگیرد هم خدا دوست دارد با حضرت موسی زیاد صحبت کند و هم حضرت موسی دوست دارد زیاد با خدا صحبت کند «وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى»(طه/۱۷) سؤال برای خدا جز اظهار محبت و حرف زدن و تکلم کردن چیز دیگری نیست، خدا نمیداند چهچیز دست موسی است؟ هر عاقلی جلوی حضرت موسی بود میدانست این عصا است، حضرت موسی هم نگفت میبینید «علمک بحالی کفی عن مقالی» که ما گاهی میگوییم، خود تو میدانی که دست من چیست، گفت: «هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمي»(طه/۱۸) اگر میگفت «هِيَ عَصايَ» معلوم می شد خیلی بامحبت نیست، ولی بقیهی آن را که گفت، گفت، گفت، از آخر هم خود او خجالت کشید، دید خیلی پُرحرفی کرده است؛ گفت «وَ لِيَ فيها مَآرِبُ أُخْرى» کارهای دیگر هم با آن میکنم وإلّا همه را میخواست بگوید و دل نمیکَند از کوه طور، از آنجایی که با خدا دارد حرف میزند. زنی را که الآن دارد وضع حمل میکند، اصلاً فراموش کرده بود و حرفی از او نمیزد، آنجا داشت خدا میفرمود: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى * فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً»(طه، آیات ۴۳ و ۴۴) ببینید آنها کجا بودند، آنها چه لذتی از مناجات و صحبت با خدا میبردند و حالا قرآن برای ما هست ولی هیچ استفادهای نمیبریم با کمال تأسف من اطلاع دارم بعضیها هنوز سی آیهی از قرآن که در هفته باید خوانده شود، نمیخوانند، إنشاءالله هر کسی خود او؛ «كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً»(إسراء، آیه ۱۴)؛ خدایتعالی در روز قیامت میفرماید خود تو برای خود حسابگر خوبی هستی، خود تو حساب بکن، ببین چقدر تو به ما اعتنا کردهای و چقدر ما به تو اعتنا کردهایم. چقدر ما به تو رسیدهایم و چقدر تو به ما رسیدهای. گفتم یک نماز بخوان مدام... چند شب قبل اینجا گفتم که تمام نماز مغرب و عشایی که ما این جا میخوانیم، نیمساعت طول می کشد، وسط آن بیرون میروند، دیر میآیند، حرفهای متفرقه میزنند، نیمساعت است، نمیدانم چه میگویند، بعضی وقتها ممکن است من حرفهای خلاف عفت زبان بزنم، نیمساعت است! هر طوری هست بمان، تکان نخور، حرف نزن، حرکت نکن، حالا این نیم ساعت این طوری باش از ۲۴ ساعت وقت خود نیم ساعت این طوری باش. نماز ظهر و عصر را که پای سفره میخوانی، برای تو غذا کشیدند و باید بروی، بعد از آن هم که انسان کسل است. نماز صبح هم که خواب آلوده هستیم، شب تا ساعت یک نشستیم و صبح چُرتی هستیم، آن هم که هیچ، اقلاً نماز مغرب و عشا که دیگر مرضی نداری! این را هم شیطان نمیگذارد. کوشش کنید إنشاءالله که با خدا انس بگیرید، اگر نگیرید، نه دنیا دارید، نه آخرت، نه بهشت، نه هیچچیز دیگری. حالا ممکن است بعد از مدتها شما را در بهشت راه بدهند ولی واقع آن این است که خود انسان خجالت میکشد، خود او میگوید من چه حقی دارم که با خدا حرف بزنم، بگویم خدایا به من برس، خدایا من را ببخش، حتی گاهی شخص، خجالت میکشد که بگوید خدایا من را ببخش، برای اینکه این قدر بیاعتنایی به خدای تعالی کرده است که چه عرض کنم نمیگویم گناه کرده است، ممکن است انسان حال گناه را هم نداشته باشد ولی این قدر بیاعتنایی به ذات مقدس پروردگار کرده است، خدایی که همیشه با ما است، هرچه گفته است ما بیاعتنایی کردهایم، هرچه دستور داده است ما بیاعتنایی کردیم، آن قدر انسان خود را از خدایتعالی دور نگه داشته است که اگر فرسخها بدَود باز هم ممکن است به خدا نرسد. إنشاءالله امیدوار هستیم... ما این تذکرات را فقط به عنوان این گفتیم که ماه رجب دارد تمام میشود، ماه شعبان دارد إنشاءالله کم کم شروع میشود، یک لباس تقوایی ولو برویم از اولیاء خدا اجاره بکنیم، ریش گِرو بگذاریم، خواهش بکنیم و یک لباس تقوایی تهیه بکنیم. بهترین فرد هم برای اینکه لباس تقوا را بشود از او کرایه کرد، از او درخواست کرد حضرت موسی بن جعفر علیه الصلاة و السلام است.
۱۳- ذکر مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام
امروز روز شهادت این آقا بود، من چند شب قبل هم گفتم که حضرت موسی بن جعفر در رساندن انسان به کمالات روحی و رفع امراض روحی... حالا رفع امراض روحی موقت آن باشد یا دائمی باشد، دائمی آن برای خود انسان هم کمک کند «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»(عنکبوت/۶۹) اما موقت آن را لااقل این ساعت آخر روز بیست و پنجم ماه رجب یک کاری بکنیم که إنشاءالله حضرت موسی بن جعفر یک توجهی به ما بفرماید «[السَّلَامُ عَلَى] الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ»(بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۱۷) یا اباالحسن یا موسی بن جعفر، آقاجان دست ما دامان تو، آن قدر قدرةاللهی که در کنار دجله وقتی جنازهی مقدس ایشان را گذاشته بودند هارون میخواست کاری بکند که شهادت موسی بن جعفر به گردن او نیفتد، از شیعیان میترسید، میخواستند شایعه بکنند که آقا در زندان به أجل خود از دنیا رفته است، یک شیعهی بااخلاص، یک شیعهای که... کاش خدا ما را هم جزو آن شیعیان قرار بدهد، گفت: امام ما مرده و زنده ندارد، چرا مردم معطل هستید از خود ایشان سؤال میکنیم، آقا، موسی بن جعفر، آیا شما را کشتند یا به أجل خود از دنیا رفتید؟ حضرت سر خود را یک مقدار بلند کردند، لبهای ایشان تکان خورد، فرمود: «قتلاً قتلا، قتلاً قتلا»
«لا حول و لا قوة إلّا بالله العلی العظیم»
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» خدایا فرج مولای ما، امام زمان ما را برسان. خدایا به حق آن آقا، ما را آمادهی برای ضیافةالله آن هم مجلس خاص قرار بده. خدایا عنایت خود را بر ما و بر این جمع نازل بفرما. خدایا روح دین و اسلام و حقیقت را به همهی ما مرحمت بفرما. لذت مناجات خود را به همهی ما عنایت بفرما.
«و صلی الله علی سیدنا محمد و آله أجمعین»