روح

اردیبهشت ۵, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه اول

استاد عزیز در اولین جلسه از جلسات خصوصی درباره روح و غذای روح که در روستای کردیچال کلاردشت در استان مازندران برگزار شد و در جمع خصوصی دوستان سالک الی الله بود؛ ابتدا این موضوع مهم را مورد بحث و توضیح قرار دادند که انسان باید به مجرد آنکه ممیز شد هدف از خلقت خود را بداند و بفهمد که خدای تعالی او را بیهوده خلق نکرده است و از اعمال و سخنان و کارهای بیهوده خودش را نجات دهد. زیرا اولیاء خدا اعمالشان و وجودشان با ارزش می‌باشد و هیچ خوف و حزنی ندارند و متذکر شدند اولین عضوی که باید از بیهودگی نجات پیدا کند زبان انسان می‌باشد و باید انسان از هر نوع بیهودگی در اعمال و گفتارش خودداری کند؛ زیرا توهین به پروردگار است. سپس مطالبی پیرامون عظمت روح انسان و تعالیمی که در عالم ارواح دیده بیان کردند و فرمودند: در زمین سیر و سفر کنید و از گذشتگان عبرت بگیرید تا از غرور و تکبر دور شوید و راه نجات فرزندان از آلودگی و بیهودگی و حفظ فطرت انها را در قرنطینه کردن آنها دانسته و در پایان تزکیه نفس و به فکر آرامش و تقدیر معیشت بودن را راه نجات از بیهودگی دانستند.
تیر ۵, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه ششم

در این جلسه که در ارتباط با اهمیت دادن به غذای روح بود ابتدا استاد عزیز فرمودند که چون ما در جنبه های ظاهری و ملکی مغلوب حواس ظاهری هستیم و در سرازیری می‌باشیم؛ لذا همین حواس پنجگانه و غفلت های ناشی از آن ما را از درک حقایق غافل کرده است و در مسایل معنوی و ملکوتی چون دور از ذهن انسانها می‌باشد و کمتر به طرف آن کشیده می‌شوند؛ لذا خدای تعالی و انبیاء و ائمه اطهار (علیهم السلام) بیشتر ما را به طرف حقایق و معنویات سوق داده‌اند و افرادی که دارای امراض می‌باشند میل و کششی به طرف غذای روح و رشد روحی ندارند ولی افرادی که در مسیر پاکی هستند و سالک الی الله واقعی می‌باشند دائماً به فکر رشد روحی خود می‌باشند و از غذاهای روحی (قرآن، روایات و تفکر در آیات الهی) نه تنها برای رشد روحی خود استفاده می‌کنند بلکه از آن لذت هم می‌برند و این افراد، افرادی هستند که روحشان با ارزش و دارای صفات خوب می‌باشند و بعد از صراط مستقیم هم در زمره محبین و مخلَصین قرار می‌گیرند.
تیر ۱۲, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه هفتم

در این جلسه حضرت استاد در جمع سالکین الی الله درباره مبحث روح و غذای روح فرمودند که باید شما حساب روح خود را از بدن خود جدا کنید و مخلوط کردن مسایل روحی و بدنی مشکلات زیادی را به بار می‌آورد و سپس در این جلسه فرمودند: مهمترین غذای روح انسان ولایت و معرفت پروردگار می‌باشد که پنجاه درصد از غذای روح شما را تشکیل می دهد و هرکس این حقیقت را بفهمد که ولایت یعنی اطاعت از روی محبت از خدا و خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) و آن را انجام دهد از ظلمت و تاریکی جهل وارد نور هدایت می‌شود و اولیاء خدا به خاطر اینکه از این غذای روحی به طور کامل استفاده می‌کنند و تحت تأثیر رسومات غلط واقع نمی‌شوند روحشان زنده است و کسانی که ولایت پذیری ندارند؛ روحشان غافل و مرده است و سپس فرمودند که غذای روح همیشه در اطراف شما هست و باید ذکر و دعا و قرآن با توجه و تفکر باشد تا به شما نیرو بدهد وگرنه هیچ فایده‌ای عبادت برای رشد شما نخواهد داشت و سپس دلایل انتخاب سوره کهف برای استقامت را بیان کردند و در پایان فرمودند کوشش کنید که با خوردن آب ولایت روحتان را رشد دهید و به کمال برسید.
تیر ۱۹, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه هشتم

در این جلسه در مبحث روح و غذای روح، حضرت استاد در ارتباط با تشخیص غذای روح فرمودند: قاعده کلی در تشخیص غذای روح این است که باید بدانیم غذای روح چیزی است که بتواند روح ما را از ضعف و نواقص نجات دهد و قوه دفاعی روح را در برابر شیطان و نفس اماره بالسوء قوی کند و امراض روحی را از او دور نماید و خلاصه روح را رشد دهد و با این توضیحات موسیقی یا صدای خوب و بد چون رشدی به روح نمی‌دهد نمی‌تواند غذای روح باشد و از چیزهایی که غذای روح محسوب می‌شود مطالعه مطالب علمی، علم و حکمت و همنشینی با خوبان می‌باشد. قرآن به طور کلی همه چیزش برای روح انسان غذا می‌باشد زیرا پروردگار متعال آن را برای ما آماده کرده است؛ ولی روایات نیاز به اجتهاد و توضیح دارد. یکی از مسائلی که در تهیه غذای روح باید رعایت شود این است که باید غذای روح را با توجه و نشاط استفاده کرد و عبادات اگر حالات انسان را عوض نکند نمی‌تواند غذای روح برای ما باشد؛ مثلا نماز در صورتی غذای روح است که بعد از نماز نسبت به قبل از نماز شما متعهد تر شده باشید.
تیر ۲۶, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه نهم

در این جلسه استاد عزیز ابتدا فرمودند: چون روح انسان را خدای تعالی سالم خلق کرده و تحت تربیت خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) در عالم ارواح قرار داده، آن را به خودش نسبت می‌دهد ولی در این دنیا در اثر محیط ناسالم و غفلت هایی که داشته آلوده به گناهان و امراض روحی می‌شود که باید تزکیه نفس کند. در این جلسه حضرت استاد مفصلاً پیرامون گناهان یا سمومات روحی و اثرات منفی آن بر روح صحبت کردند و فرمودند: گناه به منزله سم یا زهر برای روح می‌باشد که به مرور یا در جا او را می‌کشد و گناهان از نظر درجه مسمومیت برای روح به چند دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول گناهانی مثل کشتن ائمه اطهار (علیهم السلام) که در جا روح انسان را از بین می‌برد و در رتبه دوم گناهانی که اگر در مرحله اول روح را نکشد در مرحله دوم آن را از بین می‌برد؛ مانند: مردم آزاری، تهمت؛ غیبت. و در رتبه سوم گناهان علنی هستند که آسیب های زیادی به روح وارد می‌کنند و در مرحله چهارم گناهان مخفی و مکروهات روح را ضعیف می‌کنند و سپس به طور جداگانه درباره آسیب هایی که از طریق زبان بر روح وارد می‌شود مطالبی را بیان کردند و در پایان اثر مکروهات را در ضعیف کردن روح توضیح داده و وضعیت افراد را با توجه به سلامتی و آلودگی روح بعد از مرگ و در قیامت بیان نمودند.
مرداد ۲, ۱۳۸۱

درس خصوصی غذای روح: جلسه دهم

در این جلسه حضرت استاد ابتدا در ارتباط با امراض روحی فرمودند: باید اول روح را شناخت و بعد امراض روحی را تشخیص داد و سپس راه معالجه آن را از طریق غذاهای روحی دانست تا بتوانید به درمان خود و دیگران بپردازید و سپس به طور کامل درباره دو مرض از امراض روحی یعنی نفاق و ضعف ایمان مطالب را بیان کردند. ابتدا فرمودند: امراض روحی به تدریج روح انسان را از بین می‌برد و منتهی به مرگ روح می‌شود. زیرا وقتی که انسان به بدی‌ها اهمیت نداد (گناه، مکروه) و آنها را مرتکب شد به مرور فطرتش تغییر می‌کند و روحش از بین می‌رود و یکی از امراض روحی که تا سر حد نابودی روح را از بین می‌برد نفاق می‌باشد. نفاق یعنی انسان آنچه در باطن دارد را ظاهر نکند و دو رو و دو رنگ باشد و با یک دقت نظر متأسفانه اکثراً مبتلای به آن هستند و راه معالجه آن صفا و صمیمیت و یک رویی و یک رنگی با دوستان می‌باشد و ریا و سمعه نیز از شاخه های نفاق می‌باشد. و سپس فرمودند: ضعف ایمان نیز یکی از امراض دیگری است که مانع رشد و کمالات انسان است و باید انسان ایمانش را به خدا و آخرت زیاد کند و در این ارتباط چهار چیز را باید صد در صد معتقد باشد و عملا هم آنها را تمرین کند و با آنها مأنوس باشد تا به آرامش برسد. اول اینکه صد در صد معتقد باشد خدا هست. دوم اینکه خدای تعالی قادر مطلق است. سوم خدای تعالی عالم به همه چیز است. و چهارم خدای تعالی خیلی مهربان است. و در پایان اشاره‌ای به ایمان و کمالات یاران حضرت سید الشهداء (علیه السلام) نموده و برای درمان امراض روحی دوستان دعا کردند.