• صفحه اصلی
  • یادنامه
    • زندگی نامه
    • شرح حال
    • سخن روز
      • درباره خودم
      • موضوعات مختلف
  • تألیفات
    • مطالعه آنلاین
    • کتابخانه موبایلی
  • کلاس درس
    • درس اعتقادات
      • ۳۰ درس اعتقادات
    • درس تزکیه نفس
      • درس خصوصی غذای روح
  • ارتباط با ما
درس هفتم از ۳۰ درس اعتقادات
بهمن ۴, ۱۳۸۱
درس نهم از ۳۰ درس اعتقادات
بهمن ۱۸, ۱۳۸۱

درس هشتم از ۳۰ درس اعتقادات


موضوع:
علم غیب پروردگار - معنای شهود - مفهوم عالم الغیب - بداء

تاریخ:
۲۷ ذیقعدة الحرام ۱۴۲۳ هجری قمری
١١ بهمن ماه ۱۳۸۱ هجری شمسی
2003/01/31 میلادی

 
مشاهده در یوتیوب

خلاصه این درس:

راه بدست آوردن عقاید حقه شیعه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۱- عقاید حقه شیعه باید فقط از فقیه اهل بیت عصمت و طهارت (عص) اخذ شود و علت اینکه افراد مباحث عقیدتی را خوب درک نمی‌کند، عدم سابقه ذهنی و غفلت آن‌ها نسبت به حقایق عالم هستی می‌باشد.
معنای عالم الشهاده برای خدا
۲- شهود داشتن نسبت به یک چیز یعنی درک کردن دقیق آن توسط حواس پنجگانه و یا عقل. بطور مثال هماهنگی خلقت، انسان را متوجه وجود و یگانگی خدای تعالی می‌کند و در نتیجه انسان بر وجود و وحدانیت خدای تعالی شهادت می‌دهد و یا وقتی از طریق اثبات اعجاز قرآن، رسالت رسول اکرم برای انسان ثابت می‌شود شخص بر عبودیت و رسالت پیامبر اکرم (ص) شهادت می‌دهد که این شهود را از نوع درک عقلی می‌گویند. با توجه به این مطلب می‌توان فهیمد که "عالم الشهاده" بودن خدای تعالی یعنی هر چه خلق کرده بر آن شاهد و عالم بوده است.
معنای عالم الغیب برای خدا
۳- "غیب" یعنی "پنهان" و "عالم الغیب" بودن خدای تعالی یعنی آنچه خداوند تا کنون خلق نکرده و بلکه فقط در علم پروردگار وجود دارد که مسلماً برای مخلوق با رعایت مراتب پنهان است، از نظر خدای تعالی پنهان و غیب نیست و به آن علم دارد.
فرق علم خدای تعالی با علم معصومین
علم خدای تعالی ذاتی و بی‌نهایت است و علم ذاتی یعنی علم تغییر ناپذیر که صرفاً مختص خدای تعالی می‌باشد اما علم امام معصوم (علیهم السلام) در اثر تعلیم خداوند به آنها می‌باشد لذا علم آنها از نوع معلومات اما با محدوده بسیار بسیار گسترده می‌باشد.
معنای بداء
بخشی از علم پروردگار در تحت عنوان بداء هست و بداء در خصوص مسائلی مطرح می‌باشد که هنوز خلق نشده و مربوط به آینده است و در علم غیب مطلق الهی قرار دارد اما به طور ناگهانی ظهور پیدا می‌کند و به همین دلیل ائمه (علیهم السلام) نیز از آن بی‌اطلاعند. علت بی‌اطلاعی تمام مخلوقات و حتی معصومین (علیهم السلام) از بداء محدودیت مخلوق در برابر علم پروردگار است و علت وجود بداء حفظ عظمت و احاطه علمی پروردگار می‌باشد.
فلسفه و خداشناسی مردود یهود و بعضی دیگر می‌گوید که تمام چیزها در گذشته ثابت و مسلّم شده است و دیگر قابل تغییر نیست و با این اعتقاد دست خدا را بسته می‌دانند ولی خدای تعالی در پاسخ آنها می‌فرماید که دستان خودشان بسته باد و بر آنها لعنت باد بلکه دستان خدا باز است و هر چه اراده کند انجام می‌دهد و قضایایی چون "رد الشمس" که دو مرتبه برای علی بن ابیطالب (علیه السلام) اتفاق افتاد یکی در جنگ نهروان و دیگری در زمانی که سر مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بر دامانشان بود و نیز پیشگویی حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) در خصوص مبدل شدن مجلس عروسی به عزا و برعکس در آمدن این پیشگویی، موید مساله بداء است. همچنین نهی شدید خدای تعالی به انسان از حتمی قراردادن امور آینده، مسأله بداء را تعمق می‌بخشد و حقیقت "ان‌شاء الله" گفتن در هر کاری را روشن می‌کند.
سنگین ترین بداء
ظهور حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) که به صورت طبیعی باید در همان لحظه شهادت حضرت عسکری (علیه السلام) واقع می‌شده اما تا این ساعت به تاخیر افتاده است ضمن اینکه سنگین‌ترین بدایی می‌باشد که تا کنون رخ داده، ثابت می‌کند که حتی معصومین (علیهم السلام) هم از بداء اطلاع ندارند. علت این بداء هم عدم آمادگی مردم جهان از پذیرش آن حضرت به عنوان معلم عالم بشریت است که این غفلت سبب تداوم غیبت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه شده است اما در عین حال امام زمان (ارواحنا فداه) و " ۳۱۳ نفر " یاران خاصشان در کنار بداء آماده امر ظهور هستند. البته سیاست غلط آمریکایی‌ها تا حدودی غفلت را از ملت‌ها زدوده و آثار منجی طلبی را در آنان تقویت کرده است و این از علائم ظهور صغری است و با بازی‌های بچه‌گانه‌ای که سردمداران جهان به راه انداخته‌اند ممکن است حتی بدون آمادگی مردم، ظهور آن حضرت محقق گردد و ان‌شاء الله ختم بداء در ظهور حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه)، بدست شیعیان ایران خواهد بود.
راه نجات از غم غیبت
راه نجات از غم غیبت حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه) اقرار به ظلم‌هایی است که کرده‌ایم و پاک و منزه دانستن خدا و موحد شدن است و در یک کلام ذکر یونسیه را بر زبان جاری نمودن می‌باشد تا ان‌شاء الله حداقل به ظهور خصوصی دست پیدا کنیم.

https://www.hasanabtahi.com/wp-content/uploads/2018/08/1423.11.27.mp3

دانلود صدا

متن کامل درس هشتم اعتقادات

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

۱- خطبه

اَلْحَمْدُللهِ وَ الصَّلَوةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آلِ اللّهِ لاسیمَا عَلَی بَقِیةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الانِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.

۲- احتیاط

در شروع کلام امروز باید عرض کنم که مسائلی در توحید و شناختن پروردگار هست که اگر دوستان و عزیزان توجّه نکنند و یک مقدار دقّت ننمایند، ممکن است دچار مشکلاتی بشویم. مخصوصاً که اکثر این مباحث مورد اختلاف، و جهّال در تمام مسایل این اعتقاد «اِنْ قُلْتُ قُلْت هایی» دارند، بحث‌هایی دارند که من طبق آیات و روایات به پیش می‎رویم و دوست دارم ان‌شاءالله دوستان عزیز فقط به عرایض من دقّت کنند و اگر مشکلی از جایی برایشان پیش آمد، سؤال کنند و توضیح این مطالبی را که من در جلسات عرض می‎کنم، از من نخواهند. همین جا خودم توضیح می‎دهم، خوب گوش بدهید و خودتان را آماده کنید. ضمناً بعضی از دوستان روی محبّتی که دارند، دست دوستان دیگرشان را گاهی می‎گیرند، برای نمایش به این جلسه می‎آورند و من از روز اوّلی که این جلسه را تشکیل دادم، عرض کردم یک سلسله مباحثی است که باید همه‌ آنها را باشند و خوب دقّت کنند. امروز با بحث هفته‎ی قبل دچار یک مشکل شده‎ایم، چون بخشی از درس و بحث هفته‎ی قبل را بعضی کأنّه نفهمیده بودند. یا دقّت نکرده بودند با این‌که من کمال توضیح را، آن مقداری که میسّر است می‎دهم. امّا به خاطر این‌که سابقه‎ی ذهنی اکثراً ندارند و متأسّفانه درباره‎ی خدای با این عظمت، که همه چیز ما است و در همه‌ی امور معنوی و مادّی ما حضور دارد و ظاهرترین چیزها است، به خاطر غفلت‌هایی که داریم، دیرتر متوجّه حقایق واضحی که عرض می‎کنم می‎شوند. این هفته من می‎خواستم درباره ی علم‌غیب پروردگار و مسأله‌ی بَداء صحبت کنم امّا این را بدانید که هر چه من می‎گویم باید آن‌ها را یاد بگیرید و الاّ در سفر سیرالی‌اللّه شاید نتوانیم همگام حرکت کنیم.

۳- علم غیب پروردگار

خدای‌تعالی دارای «علم‌غیب» است.

۳.۱- معنای غیب

غیب به معنای پنهانی است، هر چیزی که پنهان است غیب است. عرب به پنهان، غیب می‎گوید و به زبان فارسی، پنهان می‎گویند. اگر در اوّل سوره‌ی بقره می‎خوانیم: «ذَلِک الْکتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ»(بقره/۲-۳) ایمان به غیب یعنی ایمان به چیزی که پنهان است، حالا یا از نظر دید ظاهری‌مان پنهان و یا از نظر عقل و فکرمان پنهان است.

۳.۲- خدای‌تعالی عالم به غیب و شهادت است

ما در آیات قرآن و در دعاها زیاد به این جمله برخورد می‎کنیم؛ خدا را «عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ»(انعام/73) معرفی می‎کنند. - خوب دقّت کنید، - عالم به غیب و عالم به شهود، خدای‌تعالی هم عالم به پنهانی است و هم عالم به شهود است.

۴- معنای شهود

«شهود» به معنای چیزی که مشهود است و دیده می‎شود و یا آن‌که از نظر علمی انسانی، و یا هر موجود دیگری او را می‎تواند درک کند.

۴.۱- درک مفهوم شهادت در اذان و اقامه و نماز

برای ما در نمازها و در اذان و اقامه می‎گوییم: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ اِلاّ اللهُ»، شهادت می‎دهیم، شاهدیم، می‎بینیم که خدایی جز خدای یکتا نیست. این دیدن و این شهادت به معنای این که با چشم یا با حواس دیگر مشاهده می‎کنیم نیست. به معنای این است که با عقل‌مان، با فکرمان و با آیات‌الهی مشاهده می‎کنیم؛ که خدا یکی است، همان‌طوری که در جلسات گذشته عرض کردم. هماهنگی خلقت ما را به این معنا می‎رساند که شهادت بدهیم که خدای‌تعالی یکی است. یا می‎گوییم: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»، این شهادت، این دیدن، باز از نظر ظاهر نیست؛ از نظر فکری، عقلی، وقتی که ما به قرآن‌کریم می‎رسیم، آن همه اعجاز را در قرآن‌شریف می‎بینیم و می‎دانیم که پیغمبراکرم آن کتاب عظیم را از جانب پروردگار آورده، شاهدیم، می‎بینیم که او فرستاده‌ی خدا است، چون در هیچ کجای از قرآن دخالت نکرده و آن‌چه به او وحی شده، داده است، می‎فهمیم که او بنده‌ی خدا است، شهادت می‎دهیم که پیغمبراکرم هم عبد او است و هم رسول او است، این معنی شهادت در تشهّد یا شهادت‌هایی است که در اذان و اقامه می‎گوییم.

۴.۲- شهود یعنی حضور با دقت

هر چه مشهودمان است، بر همان شاهدیم، الان اگر در این مجلس اتّفاقی بیافتد شما از این مجلس خارج شوید، به شما می‎گویند: شما شاهد بودید و دیدید که چه جریانی آن‌جا اتّفاق افتاد. امّا اگر خارج از این اتاق یا از این مجلس باشید، می‎گویید: من شاهد نبودم؛ شهود و شاهدین و آن‌هایی که شاهدند، باید دقیقاً مسأله را دیده باشند و دقّت کرده باشند، لذا در اذان، اقامه در تشهّد می‎گوییم: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ اِلاّ اللّهُ» و یا می‎گوییم: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللّهِ صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم، این معنی شهود است،

۴.۳- مفهوم «عالم‌الشهاده»

خدای‌تعالی هر چه را که خلق کرده بر آن عالِم است و شاهد است و علمش، این علمش، علمِ شهود است. هیچ چیز از پروردگار غایب نیست، هیچ چیز بر پروردگار پنهان نیست، این را باید بدانیم و همه‌مان هم معتقدیم.

۵- مفهوم «عالم‌الغیب»

امّا عالِم به غیب یعنی چه؟ درباره‌ی پروردگار متعال؟ آیا منظور غیبی است که برای ما غایب است؟ که این معنا ندارد. آن چیزی منظور باشد که برای دیگری غایب باشد و برای من مشهود باشد. ما به آن‌که برایش غایب است، بگوییم عالم‌الغیب، برای آن‌کسی که شاهد است، بگوییم عالِم‌الغیب، یک مثالی می‎زنم چون خیلی باید این مطالب را با مثال روشن کرد. من وقتی این طرف دیوارم، عالم به جمعی که در این‌طرف دیوار هستند، هستم و علم به شهود دارم، می‎بینم؛ امّا اگر پشت این دیوار جمعیتی بود، آن‌ها برای من پنهان هستند و برای آن‌کسی که در آن‌طرف دیوار است باز آن‌طرف برایش مشهود است، این طرف برایش غیب است. اگر یک کسی روی دیوار نشسته بود، هر دو طرف را می‎دید این هر دو طرف برایش مشهود است، نمی‎شود به آن‌که بالای دیوار نشسته بگوییم به نسبت به این‌طرفی، آن‌طرف برایش غیب است و این عالم بر آن غیب است و برای آن‌کسی که روی دیوار نشسته به عکس، این طرف، نسبت به آن‌کسی که این‌طرف هست، آن‌طرف غیب باشد و آن‌که آن بالا نشسته عالم به غیب و شهود باشد. این غلط است. آن‌که آن بالا نشسته، هر دو طرف برایش مشهود است و آن‌که این‌طرف نشسته، آن‌طرف غیب و این‌طرف مشهود و آن‌کسی که آن‌طرف نشسته، این‌طرف غیب و آن‌طرف مشهود؛ این معلوم، خیلی یک مثال ساده و واضح. اگر گفتیم که خدای‌تعالی عالِم به غیب بالنّسبه به ما که بعضی چیزها برایمان غیب است، هست؛ یعنی برای ما خیلی چیزها غیب است، الان تمام دنیا و بلکه کهکشان‌ها همه برای ما غیب است، فقط این اتاق است که برای ما مشهود است و شهود است، خدا بالنّسبه به ما عالم به غیب باشد مثل همین است که بگوییم آن‌که روی دیوار نشسته نسبت به آن‌که آن‌طرف است عالم به غیب است نسبت به این‌طرف، این غلط است. این‌که ما می‎گوییم خدا عالم به غیب و شهود است، یک غیبی باید برای خدا منظور کنیم، تصوّر کنیم و بعد بگوییم عالم به آن غیب است - خوب دقّت کنید - اوّل باید تصوّر یک چیزی که بر خدای‌تعالی پنهان باشد، تصوّر کنیم، بعد بگوییم: عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ، که او عالم بر آن پنهانی است. برای خدا هیچ چیز تصوّر ندارد که پنهان باشد مگر آن چیزهایی که خلقت نشده، خودش خلقت نکرده، نیست که بر آن احاطه علمی داشته باشد، نیست که مشهودش باشد امّا آن‌چه را که تا ابد خلق کند و هنوز خلق نکرده، همه‎ی این‌ها از نظر وجودی پنهان ولی از نظر علم پروردگار بر همه‎ی آن‌ها ذات‌مقدّس متعال احاطه‎ی علمی دارد. نمی‎دانم خوب مطلب معلوم شد یا توضیح بدهم؟ – ببینید – خدای‌تعالی بر هر چه که تا این لحظه خلقت شده، عالِم است، به چه علمی؟ مشهودش است، خلقت کرده، احاطه دارد و بر همه چیز شاهد است، عَالِمُ‌الشَّهَادَةِ؛ امّا خیلی از چیزها، مثلاً ورود جنابعالی به بهشت، ورود فلان مشرک به جهنّم هنوز انجام نشده، چون انجام نشده نیست، چون نیست، غیب است و چون غیب است، هیچ‌کس اطّلاع ندارد، جز ذات‌مقدّس پروردگار و لذا عالِم‌الغیب است. پس تصوّر شد که یک غیبی برای خدا باشد ولی احاطه‌ی علمی به آن‌چه که غیب است داشته باشد، بنابراین، خدای‌تعالی عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ است.

۵.۱- معرفت به علم غیب امام علیه السلام

شما می‎گویید پیغمبراکرم، ائمّه‌اطهار در همین دعای ندبه امروز خواندید: «وَ اَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کانَ وَ مَا یکونُ اِلَی انْقِضَاءِ خَلْقِک»، خدایا! تو به پیغمبراکرم علم ماکان، گذشته را و علم آینده را تا انقضاء خلق به او دادی، پس پیغمبراکرم هم عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ است روی این معنایی که کردم، ائمّه‎‌اطهار علیهم‌الصلاةوالسلام هم عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ هستند، ما هم نسبت به بهشت و جهنّم می‎توانیم بگوییم که عالم به او هستیم، چون نیامده ولی علم داریم، خدا گفته، بنابراین ما هم عالِم‌الغیب وَالشَّهَادَةِ هستیم. در جواب عرض می‎کنم که علم ائمّه علیهم‌الصلوةوالسلام علمی است که خدای‌تعالی به آن‌ها تعلیم داده و تمام علم بی‌نهایتش را به آن‌ها یاد نداده. علم بی‌نهایت معنا ندارد در مخلوق که محدود است قرار بگیرد. تمام علوم را به ائمّه‎اطهار و پیغمبراکرم تا انقضاء خلق فرموده؛ تا جایی که اگر میلیاردها سال دیگر- خوب دقّت کنید و اعتقاد را بدانید – تا میلیاردها سال دیگر بنا بشود بادی بیاید، یک ذرّه‎ی غباری را از این محلّ بلند کند و به جای دیگر بیندازد، امروز امام‌زمان می‎داند. تا این اندازه علم دارد. ولی خدا به آن‌ها یاد داده، تحت تعلیم پروردگار بودند، تحت همان علم محدود یا معلومات است نه این‌که علم ذاتی باشد و کسی به آن‌ها تعلیم نداده باشد.

۵.۲- علم ذاتی چیست؟

آن علم ذاتی است که اگر یک فردی داشت که ذات‌مقدّس پروردگار دارد، آن علم است که تغییرناپذیر است، فقط و فقط علم خدا است که تغییرناپذیر است، علم مخلوق محال است که هم مخلوق باشد و هم تغییرناپذیر باشد، اگر تغییرناپذیر شد، احاطه‎ی علمی پروردگار، شخصیت پروردگار، عظمت پروردگار از بین می‎رود.

۵.۳- هیچ کس حتّی ائمه علیهم السلام به تمام آن‌چه در عالم واقع می‌شود علم ندارند

آمد و تمام چیزهایی که می‎خواست تا روز قیامت، تا ابد انجام بشود پیغمبراکرم دانست، برای خدا چیزی باقی نمی‎ماند، اگر مسأله‎ی بداء نباشد - که توضیح می‎دهم – نباشد، برای قدرت و عظمت و فعّالیت پروردگار چیزی باقی نمی‎ماند و دست خدا بسته می‎شود که یهود و فلسفه یهود و بعضی از فلاسفه غیر یهود به این معتقدند که «جَفّ القَلم»، تمام چیزها در گذشته ثابت شده، مسلّم شده و دیگر قابل تغییر نیست. پس خدا چه کاره است؟ این‌جا جوابی ندارند. یهود می‎گفتند این حرف را – در قرآن هم آمده: «وَقَالَتْ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ » یهود گفتند که دست خدا بسته است، خدا کناری نشسته، کاری به اوضاع و احوال ندارد؛ «غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ»(مائده/۶۴)، دست آن‌ها بسته باد، بر آن‌ها لعنت باد! خدا می‎فرماید دست‌های خدا باز است، مشغول کار است، «فَعَّالٌ لِمَا یرِیدُ»(بروج/16)، پس می‎بینید که یک بخشی از علوم، آن هم مربوط به آن‌چه که انجام نشده و خلق نشده، در اختیار ذات‌مقدّس پروردگار است.

۵.۴- مفهوم بداء و بی‌اطلاعی ائمه علیهم السلام از آن

یک مثالی برایتان بزنم که ائمّه چطور همه چیز را می‎دانند ولی در عین حال از بداء اطّلاع ندارند و آن این است، مثلاً شما ماشینتان را سوار شدید با سرعت صدکیلومتر دارید حرکت می‎کنید و طبعاً جاده هم صاف، شما چه علمی دارید؟ عالم هستید که سر ساعت به صدکیلومتری می‎رسید این علم شما است، امّا از حوادثی که ممکن است یک قدرتمندی سر راه شما قرار بدهد، برای این‌که اختیار را در دست خودش نگه بدارد ندارید، این‌جا اگر از شما بپرسند یک ساعت دیگر کجا هستید، می‎گویید: هر چه خدا بخواهد. یعنی از نظر اسباب، معلوم؛ ماشین دارد می‎رود، جادّه هم صاف، ماشین هم سالم حتماً سر یک ساعت دیگر من سر صدکیلومتری هستم، امّا از حوادثی که ممکن است یک قدرتمندی سر راهتان قرار بدهد اطّلاع ندارید، می‎گویید. شاید، من خودم از یک راننده پرسیدم: «کی می‎رسیم به فلان محلّ؟» گفت که «قاعدتاً، شاید، روی حساب دو ساعت دیگر» امّا، گفتم: چرا می‎گویی قاعدتاً، مگر جایی می‎خواهی توقّف کنی، گفت: کارها دست من نیست، آمد ماشین پنجر شد، آمد یک سنگی سر راه ما قرار گرفت تا این را برداریم آن‌طرف بیندازیم، یک ساعت طول کشید، می‎شود سه ساعت. با این حساب – خوب دقّت کنید، - یک مسأله‌ای هست که هم در قرآن آمده و هم در روایات زیاد به آن توجّه شده. در قرآن خدای‌تعالی می‎فرماید: «یَمْحُوا اللَّهُ مَا یشَاءُ وَیثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکتَابِ»(رعد/۳۹)، خدا محو می‌کند، خدا ثابت نگه می‎دارد، همه‎ی امور که در آینده می‎خواهد بشود، یک چیزهایی می‎خواهد در آینده بشود، فردا صبح – با همین دقّتی که عرض می‎کنم – فردا صبح، خورشید سر ساعت ده دقیقه مثلاً به هفت باید از افق بیرون بیاید. حتمی است؟ می‎گویید: اگر خدا بخواهد! سال‌ها میلیون‌ها سال این تکرار شده، آن‌چنان اطمینان ما را جلب کرده، که حساب ندارد، امّا آن‌کسی که معتقد به خدا است، نمی‎تواند بگوید که حتماً این کار انجام می‎شود؛ آمد و خدا نخواست، اراده نکرد، یکی دو سه مورد هم این کار را انجام داده، اگر ما مسلمانیم باید معتقد باشیم، دو سه مورد هم این کار را انجام داده؛ یکی ردّ شمس برای علی‌بن‌ابیطالب در جنگ نهروان و یکی ردّ شمس برای علی‌بن‌ابیطالب وقتی که سر رسول‌اکرم روی دامنش بود، یکی هم برای یوشع‌بن‌نوح وصی حضرت موسی این کار انجام شده. برای آن قدرتمندی که همه چیز در اختیار او است، اراده بکند بدون مفسده، حالا بعضی از منجّمین می‌گویند: این‌ها مفسده دارد، نمی‎شود، بدون مفسده همه چیزش دست خودش هست، یک و دو ساعت فردا صبحی که شما به دیگری گفتید: سر ساعت هفت مثلاً خورشید بیرون می‎آید، یکی و دو ساعت عقب بیاندازد، شما که علم ندارید. شما که متوجّه این معنا نیستید، این معنای بداء است. بداء، «نه بداءللّه، بداء من‌اللّه» این‌جوری باید معنا کرد، بداءللّه؛ یعنی ظاهر شد چیزی که برای خدا، مخفی بود ظاهر شد. البتّه به یک معنای خیلی دقیق که الان نمی‎شود مطرحش کرد، بداءللّه هم درست است، ولی بداء من‌اللّه، پیغمبر می‎دانست الان باید این کار انجام بشود نشد، خدا نگذاشت، به هر دلیلی که هست، جریاناتی هم در این ارتباط هست. حضرت عیسی علیه‌السلام در اصول کافی است، که از کنار یک مجلسی عبور می‎کرد در آن مجلس مشغول جشن و سرور بودند، فرمود: این‌جا عروسی است، فردا شب همین موقع، این مجلس تبدیل به عزا می‎شود. حواریین هم خوب معتقد بودند به سخنان حضرت عیسی، فردا شب آمدند، دیدند نه. شب دوّم جشن شان را می‎گذرانند هیچ مسأله‌ای هم پیش نیامده، حضرت عیسی می‎دانست، درست هم فهمیده بود، صحیح هم فهمیده بود که فردا شب این‌جا عزاداری است، امّا از بداءیی که به مصلحتی پیش می‎آید، اطّلاع نداشت و آن مخصوص پروردگار بود. لذا آمدند برای این‌که آبروی پیغمبری، سخنان پیغمبر از اعتبار نیافتد، آمدند وارد مجلس شدند، رفتند کنار بستر عروس دیدند که یک سوراخ ماری است، یک مار کبرایی هم سر از سوراخ بیرون آورده، شاید حضرت عیسی از او سؤال کرد: «چرا نزدی، این عروس را نکشتی؟!» گفت: «این‌ها صدقه دادند و صدقه دفع بلا می‎کند.» صدقه دادن او را حضرت عیسی نباید اطلاع داشته باشد، این را بدانید. نگویید چرا حضرت عیسی از آن این صدقه دادن اطّلاع نداشت؟ این در علم پروردگار است نباید اطّلاع داشته باشد. روایت دارد؛ اگر بداء را معصومین علیهم‌الصلوةوالسلام می‎دانستند یا هر مخلوق دیگری اگر می‎دانست دیگر خدا طبعاً نمی‎توانست کاری بکند، دستش بسته بود. خدا تغییر می‎دهد، «یمْحُوا اللَّهُ مَا یشَاءُ» هر چه را که بخواهد محو می‎کند. هر چه را که بخواهد ثابت نگه می‎دارد این معنای بداء است؛ بداء من‌اللّه، یعنی از جانب پروردگار، آن‌چه که بر پیغمبر، ائمّه‌اطهار، حضرت عیسی چون ائمّه علیهم‌الصلوةوالسلام یا پیغمبراکرم این‌ها پخته بودند، این‌ها از جانب پروردگار همه چیز به آن‌ها رسیده بود، در روز اوّلی که قرآن به آن‌ها وحی شد این آیه هم وحی شده بود، این حقیقت هم وحی شده بود که خدای‌تعالی گاهی عوض می‎کند. اگر شما هم بدانید یک کاری که دارد پیش می‎رود، یکی ممکن است بیاید عوضش بکند، اعتماد ندارید صددرصد بیان کنید.

۵.۵- مفهوم «ان‌شاءالله» گفتن در انجام هر کاری

خدای‌تعالی در ازل آن وقتی که قرآن شریف بر قلب مقدّسش در ابتداء خلق نازل شد، این آیه هم در آن بود، «وَ لَا تَقُولَنَّ»، هرگز نگویی: «إِنِّی»، قدرت هم در دست تو است، باشد، من کننده‎ی این کارم، نگویی این حرف را ، بدان که تو نیستی کننده‎ی این کار، اگر خدا نخواهد، «إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ» خیلی عجیب است! از روز اوّل می‎دانست. شاید حضرت عیسی آنقدر که پیغمبراکرم آگاه بود حضرت عیسی آنقدر آگاه نبود که «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِک غَدًا* إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ»(کهف/۲۳-۲۴)، هر کاری که می‎خواهی بکنی بگو، ان‌شاءالله. ان‌شاءالله یعنی چه؟ یعنی اگر خدا بخواهد، آقا شما الان نشستید، بلند، می‎توانید بلند بشوید؟ می‎گویید: ان‌شاءالله، یعنی چه؟ یعنی اگر خدا بخواهد، خدا نخواهد، من خودم دیدم یک نفر نشسته بود، بعد نتوانست بلند بشود، پایش درد گرفت نتوانست. بدتر از این یا بهتر از این مُرد. نشسته بود، یک‌دفعه مُرد. بله! نتوانست بلند بشود. لذا در هر کارتان ان‌شاءاللهی بگویید که طرف را، چون طرفتان را ملاحظه کنید، بعضی از افراد هستند وقتی انسان می‎گوید ان‌شاءالله این چک من فردا صبح اول وقت می‎پردازم، می‎گویند نه، جدّی بگو، ان‌شاءالله را حمل بر جدّی نبودن می‎گیرند، در هواپیما آن مهمان‌دار مثل این‌که یک فردِ متوجّه خدا بود گفت: ان‌شاءالله چند دقیقه دیگر در مثلاً فرودگاه مشهد به زمین می‎نشنیم. یکی پهلوی من نشسته بود - جدّی می‎گویم - به من گفت: مثل این‌که چرخ‌هایش باز نشده که می‎گوید ان‌شاءالله، گفتم: آخر ان‌شاءالله اگر چرخ‌هایش هم باز نشده، خدای‌تعالی کمک می‎کند چون به او واگذار کردیم چرخش هم باز می‎شود، خیلی ترسیده بود، رنگش هم پریده بود، ولی ان‌شاءاللهی که باید حتّی پیغمبراکرم که «وَ اَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کانَ وَ مَا یکونُ اِلَی انْقِضَاءِ خَلْقِک»، باید بگوید، به این معنا است که من نمی‎دانم، نمی‎دانم می‎شود یا نمی‎شود. رسول‌اکرم خیلی دقیقتر و صدها برابر دقیقتر از آن‌چه که شما می‎دانید فردا صبح خورشید در می‎آید نسبت به همه چیز اطّلاع دارد امّا در همین حدّ، خوب فهمیدید؟ چون علم پروردگار آمده معلوم شده، - خوب دقّت کنید این مسئله‎ی علمی را برایتان شرح بدهم، -

۵.۶- کشف علمی مفهوم «بداء»

علم پروردگار آمده معلوم شده، چنان‌که در گذشته برایتان توضیح دادم، یعنی از آن بی‌نهایت بودنش آمده محدود شده، معلوم یعنی محدود، از باب مثال، یکی کسی این‌جا ایستاده باشد، یک آیینه هم آن‌طرف، عکسش در آیینه افتاده باشد، آن را معلوم حساب کنید، این را خود علم، معلوم شده، پس محدود شده و چون محدود شده، نمی‎ تواند علم بی‌نهایت پروردگار را در خودش جا بدهد، بنابراین آن علم بی‌نهایت، این علم محدود را، این معلومات را می‎تواند تغییر بدهد و این هم جنبه‎ی علمی‌اش.

۵.۷- سنگین‌ترین بداء، تأخیر ظهور حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه

حالا، اگر ما گفتیم خدای‌تعالی همه‎ی علوم را به ائمّه‎اطهار داده، بسیار خوب، معتقدید، گفتم یک ذرّه از آن‌طرف بعد از میلیاردها سال دیگر می‎خواهد به آن‌طرف بیفتد، الان امام‌زمان شما اطّلاع دارد، منتها همین اندازه، محدود. لذا می‎گوییم که امام‌عصر ارواحنافداه از ظهور خودشان اطّلاع ندارند، لحظه‎ی ظهور، قطعاً، یقیناً امام‌عصر ظهور پیدا می‎کند، قطعاً، یقیناً امام‌زمان علیه‌الصلوةوالسلام ظاهر می‎شود. وقت ظهورشان کی بوده؟ آن لحظه‌ای که امام عسکری از دار دنیا رفت؛ این را بدانید، تقدیرالهی این بوده، تمام مسایل همین‌جا بوده، امام است، آمده در دنیا، باید رهبری مردم را به عهده بگیرد، پس چرا این قدر عقب افتاد، بداء، هی بداء شد،

۵.۸- چرا در ظهور حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه بداء شد

معلّم را فرستادند سر کلاس، برود درس بدهد، آمده پشت در کلاس، می‎بیند بچّه‌ها آن‌چنان به هم ریخته‌اند و آن‌چنان همدیگر را کتک می‎زنند که اگر معلّم وارد کلاس بشود، سر او را زودتر از همه می‎کوبند. پشت در کلاس ایستاده، این‌ها ساکت بشوند، آرام بشوند، بفهمند این‌جا کلاس است، بفهمند این‌جا باید با ادب بنشینید، بفهمند این‌جا آمده‌اند چیز یاد بگیرند، آماده بشوند. منتها این قدر ما بچّه‌های سرخود و بی‌تربیتی هستیم که خدا می‎داند تربیت اصلاً نداریم، آن‌چنان به جان هم افتاده‌ایم، هیچ حساب ندارد.

۵.۹- مصداق علت بداء در ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه

من یک وقتی در ترکیه تنها بودم، بی‌کار بودم، عصری بود، حرکت کرده بودم - من این را در کتاب «شب‌های مکه» فکر می‎کنم نوشته باشم، - دیدم یک زمین خالی است کنار یک ساختمان بلندی، این بچّه‌ها، هفت هشت ده تا بچّه، این‌جا را خط‌کشی کرده بودند برای خودشان، آن‌جا اسم ایران نوشته شده - قبل از انقلاب بود یک وقت نگوید بعد از انقلاب بوده - آن‌جا اسم ایران نوشته شده، این‌جا ترکیه، آن‌جا بلغارستان، آن‌جا آلمان، همین‌جور هفت و هشت مملکت برای خودشان درست کرده بودند، این‌ها هر کدام هم روی این ممالک ایستاده بودند، حالا برای خودشان بازی می‎کردند. سر و صدا می‎کردند، یکی کسی از آن بچّه‌ها آهسته پایش را می‎گذاشت روی مرز آن مملکت، او حمله می‎کرد، این پایش را عقب می‎کشید، آن از این‌طرف، آن یکی می‎گذاشت، بازیشان بود سر و صدایی راه انداخته بودند، بعداز ظهر بود، یک مردی از آن ساختمان سرش را بیرون کرد، بچّه‌ها! چرا سر و صدا می‎کنید؟ آن‌ها اعتنا نکردند، چوب را برداشت و آمد همه را بیرون کرد، خط‌ها را پاک کرد که دیگر نیایند. یک جوان تبریزی کنار من ایستاده بود فارسی بلد بود، گفتم: عجب بازی قشنگی، گفت: چه قشنگی داشت، مزاحمت؛ گفتم: الان دنیای ما همین‌طور است؛ مَردِ نامرد! تو از آن‌طرف دنیا از آمریکا می‎گویی: عراق باید این‌جوری بشود، آن‌جوری بشود، به تو چه؟ حالا کنار پایش را نگذاشته، می‎خواهد تمام پایش را بگذارد، آن یکی همین‌طور، این یکی همین‌طور، من به این جوان گفتم: تو چه مذهب داری؟ گفت: شیعه هستم. گفتم: پس چطور آن پیرمردی که با چوب باید بیاید همه‎ی این خط‌ها را پاک کند، همه را بیرون بریزد نمی‎شناسی؟ گفت: امام‌زمان را می‎گویید. گفتم: بله.

۵.۱۰- امام‌زمان ارواحنا فداه و یاران خاصشان در کنار بداء آماده‌ی امر ظهور هستند

واقعاً وضع‌مان همین‌طور است، حضرت ولی‌عصر از روز اوّلی که، یعنی روز نهم ربیع، هشتم ربیع ا گر شهادت حضرت عسکری علیه‌الصلوةوالسلام باشد، آماده برای این است که این مسایل حلّ بشود، دنیا پر از عدل و داد نه این‌که پر از عدل و داد بشود، پر از عدل و داد باشد، همه‎ی انبیاء آمده‌اند، همه پیغمبران آمدند، همه‎ی ائمّه‎اطهار علیهم‌السلام هدفشان این بوده که دنیا پر از عدل و داد باشد، حالا که نشده، دنیا پر از ظلم و جور شده، می‎گوییم بیاید پر از عدل و داد بشود، و الاّ باید باشد، خدا مخلوق را خلق نکرده که به یکدیگر ظلم کنند، خدا مخلوق را خلق نکرده که این‌طور به سر و جان یکدیگر بریزند و یکدیگر را از بین ببرند و ظلم به یکدیگر بکنند. خدای‌تعالی مخلوق را خلق کرده که مثل بهشت در کنار یکدیگر همه به آن‌چه که دارند قانع باشند، همه با خودشان در آیه‎ی قرآن است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»(حجرات/۱۰) همه مثل برادر با یکدیگر زندگی کنند. برای این جهت خلق کرده، حالا چرا هزاروصد و چند سال است که این معلّم بشر، این امام بشر، این باید پشت در بایستد، شاگردان نبینندش، از او استفاده نکنند، برای همین جهت است، هر لحظه شاید یک بداء حاصل بشود، هر لحظه شاید از جانب پروردگار خطاب می‌شود که، یا حجة‌بن‌الحسن! حالا هنوز زود است، آماده است. این هم که بعضی از نادان‌ها می‎گویند این همه مدّت ماندن چه معنا دارد؟ برای همین است که همیشه باید امام‌زمان مهیا باشد، حتّی مرحوم حاج‌ملاآقا جان خدا رحمتش کند، حالا از کجا می‎گفت، من به مدرکش دسترسی پیدا نکردم ولو من کلام او را تا حدّی صحیح می‎دانستم، ایشان می‎گفت: سیصدوسیزده نفر هم همیشه آماده‌اند، آن‌ها هم همیشه در محضر حضرت هستند تا اگر امر فرج از جانب پروردگار آمد، دیگر منتظر اصحاب‌خاصّ، فرماندهان‌خاصّ، این‌ها نباشند. همه‎ی این مدّت بداء شده و باز هم ممکن است خدای نکرده بداء بشود. نمونه‌هایش را ما در مدّت عمرمان دیدیم و بداء را هم علّت دارد، نه این‌که فکر کنید همین‌جور خدای‌تعالی گاهی دوست دارد بگوید: عقب بیندازیم، گاهی دوست دارد بگوید: جلو بیندازیم، و دوستیش هم و این اراده‌اش هم بی‌حساب باشد، نه؛ او آمده برای ما، ما باید پذیرایش شدند باشیم، هر وقت صددرصد بشر پذیرای امام‌زمان ، یعنی چه؟ مؤمنین او را دوست دارند پذیرایش هستند، کفّار و مشرکین زیر بار و فشار ظلم قرار گرفتند و دنبال یک منجی می‎گردند پذیرایش هستند.

۵.۱۱- شاید سیاست آمریکایی‌ها غفلت را بزداید و ملت‌ها را خواهان منجی کند

چه بسا همین مثلاً فرض کنید، سیاست آمریکا آن‌چنان فشار بیاورد روی ممالک مختلف که تمام رؤسای جمهور ممالک مختلف همه دنبال یک قدرتمندتری بگردند که بیاید این مرد بی‌حساب و قُلدر را به جای خودش بنشاند و دنیا را پر از عدل و داد کند، هر کسی را به حق خودش برساند؛ همان‌طوری که تا حدّی زمینه‌هایش شروع شده؛ همان‌طوری که دوست عزیز، جناب آقای نعمتی، در مجلّه‌شان این مطلب را در یکی دو مجله‎ی قبل اعلام کردند، «ظهورصغری» همین معنایش، الان شما می‎بینید در دنیا هر روز یک راهپیمایی است که چرا باید عراقی‌ها کشته بشوند؟ همه دارند علیه این دستگاه ظالم حرف می‎زنند، تظاهرات می‎کنند، قیام کردند.

۵.۱۲- ختم بداءِ در ظهور

ان‌شاءالله آن‌چه که مؤثّر واقع خواهد شد، از شما مردم شیعه، از مردم ایران خواهد بود و همان مطلبی که وعده دادند که ان‌شاءالله از ایران پرچم‌های سیاهی حرکت می‎کنند، به رهبری یک فردی، حالا این سید حسینی باشد، حسنی باشد، چون این‌ها را گفته‌اند، از قزوین حرکت کند یا از خراسان حرکت کند، من نمی‎خواهم بگویم کدامیکش درست است، کدامیکش درست نیست، این حرکت کند و شما ایرانی‌ها لااقل جزو آن‌هایی باشید که بروید ملحق به امام‌عصر ارواحنافداه بشوید و این بداء را خاتمه بدهید؛ ان‌شاءالله.

۵.۱۳- ذکر کارساز و ظهور

امیدوارم این مطالب امروز را حتماً با یک ذکری که یادتان می‎دهم، دیشب نمی‎دانم چطور بود به خواب می‎دیدم که این ذکر را امروز بگویم و شما هم عمل کنید، و خیلی هم مفید است. قرآن‌شریف وعده کرده، برای خواب من عمل نکنید، خواب است، هشتاد و یا نود درصدش بیهوده است و بی‌فایده است و بی‌اثر. ولی برای این‌که ان‌شاءالله شماها، از آیه‎ی قرآن استفاده می‎شود و مربوط به بحثمان هم هست، مربوط به مراتبتان هم هست، از یک مرتبه تا نهایت صد مرتبه، تنبل‌هایش مسلّماً ممکن است بگویند: ما یک مرتبه را انتخاب می‎کنیم؛ نه، زرنگ‌هاش یک مرتبه انتخاب را کنند، زرنگ‌هایی که خودشان را به خدا رسانده‌اند، با یک مرتبه، کارشان و فکرشان راست می‎شود، درست می‎شود. شما دیدید یک دیواری که خیلی نرم و ملایم است، میخ را می‎گذارید، یک چکش می‎زنید چکش هم می‎رود در دیوار، این‌قدر شُل است، امّا بعضی از دیوارها سیمانی است، محکم است چکش می‎زنید، میخ فولادی لازم است، بعد از مدتّی تازه یک خرده‌ای رفته، آن‌هایی که دلشان خیلی سنگ است، صد مرتبه، آن‌هایی که به یاد خدا کمتر هستند، صد مرتبه، آن‌هایی که نه! اهل معنا هستند، یک مرتبه که می‎گویند: «لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ»، هیچ خدایی نیست مگر تو، با خطاب است آقایان! خطاب معنایش این است که خدا را حاضر می‎بینیم و خطاب به او می‎کنیم، تو پاکی، تو برای ما بدی نمی‎خواهی، تو غیبت امام‌زمان را هیچ‌گاه نخواستی و نمی‎خواهی، تو نمی‎خواهی ما بی‌سرپرست باشیم، تو نمی‎خواهی ما به جان هم بیفتیم و یکدیگر را اذیت کنیم و ظلم و جور به وجود بیاوریم، «سُبْحَانَک، إِنِّی کنتُ،» همه‌تان هم به خودتان نسبت بدهید ظلم را، همه‌مان اگر خوب بشویم تک تک، «ان‌شاءالله» آقامان تشریف می‎آورد، سر به سجده بگذارید بعد از نماز شب اگر فرصت دارید، قبل از نماز شب اگر فرصت برای نماز شب ندارید، هر جوری است این یک هفته‎ی آینده‎ی این ذکر را بگویید: «لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ» ، خدا می‎دانید در همین آیه‎ چی گفته: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ»(انبیاء/۸۸) غافلیم ها از این اذکار، آخر قرآن که دروغ نیست، «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ» ما برای حضرت یونس اجابت کردیم، «وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ»(انبیاء/۸۸) دوستان امام‌زمان غمتان امروز چیه؟ امروز عید است، غم شما چیه؟ اگر می‎خواهید از غم نجات پیدا کنید، «وَکذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»(انبیاء/۸۸)، ما مؤمنین را همین‌طور از غم نجات می‎دهیم، همان‌طوری که حضرت یونس را نجات دادیم. ان‌شاءالله، حالا لااقل یک هفته والاّ همیشه انسان باید خودش را در مقابل پروردگار ظالم‌به‌نفس بداند و همیشه خدا را پاک و منزّه بداند و ان‌شاءالله امیدواریم که بتوانید لااقل اگر فرج عمومی نیست، برای خودتان فرج خصوصی از حضرت ولی‌عصر، از خدای‌تعالی، بگیرید.

۶- ندبه بر منتظِر واقعی

روز جمعه هست، «اَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الارْضِ وَ السَّمَاءِ»، کجا است آن آقایی که رابط بین ما و خدا است، آن آقایی که غریب است، آن آقایی که پشت در ایستاده، منتظر است. منتظر واقعی، امام‌زمان است، منتظر است که ببیند کی ما سر عقل می‎آییم، و حاضریم از محضرش استفاده کنیم. امیدوارم هر چه زودتر با چند قطره اشکی که برای امام‌جواد امروز ما می‎ریزیم که روز آخر ماه ذیقعده، شهادت امام‌جواد است. چقدر ظلم کردند به خاندان عصمت و طهارت.

۷- ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام

امام‌جواد تشنه است، اثر زهر آن‌چنان در بدن، وجود مقدّسش اثر گذاشته که لب‌های نازنینش مثل دو چوب خشک به هم می‎خورد و تشنگی را اظهار می‎کند، آن کنیز یک ظرفی آب کرد آورد آمد به امام‌جواد بدهد، ام‌الفضل صدا زد: بگذار ابن الرضا با لب‌های تشنه شهید شود، «اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَاجَعْفَرٍ یا مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی اَلسَّلامُ عَلَیک وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ».

۸- دعای ختم مجلس

نسئلک و ندعوک باعظم اسمائک و باسمک الاعظم الاعظم الاعظم الحجة بن الحسن یا اللّه، یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، یا اللّه، یا ارحم‌الراحمین، یا غیاث‌المستغثین، یا اله‌العالمین، یا ربّاه، یا سیداه، عجّل لولیک الفرج، عجّل لمولانا الفرج، خدایا! فرج امام‌زمان ما را برسان، ما را از بهترین اصحاب و یاورانش قرار بده، خدایا هر چه زودتر به وسیله‎ی اراده‎ی آن حضرت، به وسیله‎ی محبّت آن حضرت همه‎ی ما را آماده‎ی ظهور آن حضرت قرار بده، پروردگارا! گرفتاری‌هایمان را برطرف بفرما، خدایا! به آبروی ولی‌عصر مریض‌های اسلام، مریضه منظوره، مریض منظور، السّاعة! لباس عافیت بپوشان، امواتمان غریق رحمت بفرما. یکی از دوستان، از خوبان - جناب آقای حاج اسماعیل دولابی - که من در جوانی خیلی با ایشان خیلی مأنوس بودم، همان جوری که نشسته‌اید یک فاتحه برای ایشان بخوانید.

Share

فهرست:

  • ۳۰ درس اعتقادات
    • درس اول از ۳۰ درس
    • درس دوم از ۳۰ درس
    • درس سوم از ۳۰ درس
    • درس چهارم از ۳۰ درس
    • درس پنجم از ۳۰ درس
    • درس ششم از ۳۰ درس
    • درس هفتم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس هشتم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس نهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس دهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس یازدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس دوازدهم از ٣٠ درس اعتقادات
    • درس سیزدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس چهاردهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس پانزدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس شانزدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس هفدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس هجدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس نوزدهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیستم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و یکم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و دوم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و سوم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و چهارم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و پنجم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و ششم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و هفتم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و هشتم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس بیست و نهم از ۳۰ درس اعتقادات
    • درس سی ام از ۳۰ درس اعتقادات
  • موضوعات اعتقادی
    • خدا
      • صفات ذات پروردگار
        • توحید
        • شناسنامه پروردگار
        • مجرد مطلق
        • علم غیب پروردگار
        • علم شهود پروردگار
      • صفات فعل پروردگار
        • ربوبیت پروردگار
          • عالم ارواح
          • عالم ذر
        • اقسام هدایت پروردگار
        • رحمانیت پروردگار
        • رحیمیت پروردگار
          • اقسام رحمت پروردگار
        • اراده پروردگار
        • مشیّت پروردگار
        • ولایت پروردگار
        • قضا و قدر
        • جبر و تقویض
        • اختیار انسان
        • تکلّم پروردگار
          • وحی
          • الهام
        • بداء
      • اقسام معرفت پروردگار
      • فرق حکمت و فلسفه
      • معجزات الهی
        • اعجاز قرآن
          • نزول قرآن
      • ملک و ملکوت
    • پیامبر و امام
      • نبوّت
      • عصمت
      • اقسام پیامبران
      • عصمت پیغمبران
      • اقسام ولایت
        • ولایت تکوینی و تشریعی
      • امامت
        • معرفت امام
          • عصمت از جهل
          • عین الله
          • لسان الله
          • وجه الله
          • ید الله
          • جنب الله
          • کلمه الله
          • نفس الله
          • بیت الله
          • روح الله
          • ثار الله
          • تطهیر اهل بیت
        • ولایت فقیه
        • عقل
          • معنای عقل
          • عقل کل
    • معاد
      • سکرات موت
      • قبض روح
      • عالم برزخ
        • اقسام مردم در برزخ
          • اولیاء خدا
          • صدیقین
          • گروه بیهوشان
          • معاندین و کفار
        • بهشت برزخی
      • قیامت
        • صور
        • معاد جسمانی
        • حشر و نشر
        • بعث
        • شفاعت
        • صراط

جستجو

© 2017 پایگاه مجموعه آثار و اندیشه های حضرت آیت الله سید حسن ابطحی. All Rights Reserved.